رابطه حديث و جامعه شناسي(1) - صفحه 104

يك شقّ ديگرى كه ممكن است و البته شقّ مورد نظر نيست، اين است كه ما فلسفه هاى اجتماعى دينى داشته باشيم، يا فلسفه هاى اجتماعى مبتنى بر حديث داشته باشيم، فلسفه اجتماعى مبتنى بر دين يا فلسفه مبتنى بر حديث؛ يعنى همين كه به ما بگويند ساختار ايده آل حكومت اسلامى چه طورى است يا ساختار ايده آل نظام؛ يعنى در فلسفه اجتماعى بگويند آيا خانواده حتماً بايد باشد يا نباشد. مثلاً روابط خويشاوندى چه طور باشد يا نه. روابط همسايگى يا همجوارى باشد يا نه.
اينها در واقع، جنبه هاى بايدى است و جنبه هاى تجريدى است. خلاصه اگر خواستيم يك كتابى را به عنوان ملاك قرار دهيم و بخواهيم در حوزه هاى مختلف، سياستگذارى كنيم، درباره زن در زمينه خانواده، در زمينه با انحرافات يا در زمينه هر مقوله اى، اينها چه طورى است. اسلام اينها را تجويز مى كند يا نمى كند؟ اسلام در حوزه اقتصاد مى گويد اين كارها را بايد بكنيد يا مثلاً سهم كارگر، اين قدر باشد و... اينها قاعدتاً مورد بحث ما نيست، چون كاملاً ممكن است، در گذشته هم ممكن بوده و بعضى از شقوق، معتبرترند؛ يعنى صرفاً يك سرى ايدئولوژى هاى شخصى و محدود تاريخى اند. ممكن است اين مطلب را درك كرده و تجربه كنيم. اين ممكن است حالا بگوييم تصوّر ما نيست يا آنها نگاه همراه ديانت به اين مقوله ها نيست و مقوله ديانت مثلاً مى گويد: اين فلسفه اجتماعى، شكل مطلوب زندگى انسانى است و اين ادلّه يا مبانى حقيقى و علمى در عالم خارج داريم؛ ولى با توجّه به سؤالات مطرح شده، موضوع بحث ما اين هم نيست.
موضوع اين است قبلاً به ما مى گفتند در جامعه شناسى هيچ موقع ديانت را وارد نكنيد، علائق شخصى خودتان، از جمله مذهب را دخالت ندهيد. حالا ما نه تنها مى خواهيم اين امور را وارد مى كنيم، بلكه مى خواهيم ببينيم اصلاً مى تواند دانشى كه هم عرض و هم شأن با ساير انديشه ها باشد، از قرآن و حديث بگيريم يا نه؟ حالا واقعاً يك مرحله بعد را هم بايد بحث كنيم كه اختصاصات حديث در اين باب چيست؟ البته بيان قرآن، به اعتبار اين كه نازل شده از سوى خداوند

صفحه از 110