رابطه حديث و جامعه شناسي(1) - صفحه 108

الكل تحقيق نمى كنند. آيا زيان الكل، كمتر از سيگار است؟ اين فرهنگ است كه ذهن ما را به عنوان يك عالم، جهت مى دهد.
البته اين نگرش نوين، موجب تحول معرفت شناسانه اى شده و مجال وسيعى را براى بحث ما ايجاد نموده است. ما براى اين كه بحثمان را به انجام برسانيم، وارد حواشى نمى شويم، فلسفه اجتماعى اسلامى يا در مباحث جامعه شناسى حديث، اينها هر كدام خودشان مى توانند يك بحثى باشند.

سؤال: به نظر جنابعالى چه افرادى در گشودن اين نگرش جديد معرفت شناسانه نقش داشته اند؟

متفكّران بسيارى در اين زمينه نقش داشته اند كه مى توان از پوپر نام برد كه افراد بسيارى از او تأثير پذيرفته اند. مثلاً توماس كو نقش داشته، هائره، برت نقش داشته و جامعه شناسان ديگر هم نقش داشته اند. در علوم اجتماعى كسى مثل گولدنر نقش داشته است. يك معرفت شناسى به عنوان معرفتى پست امپرسيسم يا پست پوزيتيويسم، به وجود آمد. بعداً اثبات گرايى به وجود آمد كه خصوصيتش، برعكس آن معرفت شناسى قبلى بود و معرفت شناسى قبلى اصلاً مشكلات خودش را دارد. در غرب هم مشكلاتى هست كه همين ها به آن اشاره كردند؛ ولى به هر صورت، آن ديوار بين اين دو فرو ريخت. مثلاً در بحث هاى پوپر، شما مى بينيد كه او مى گويد اصلاً مهم نيست كه شما اينها را از كجا مى گوييد. منبعش مى خواهد خواب باشد يا الهامات؛ ولى در معرفت شناسى اثبات گرايى، منشأ و منبع سخن خيلى مهم است. شما بايد حتماً از حس شروع مى كنى و به حس هم ختم مى شود؛ ولى بعدا گفتند: نه اين طورى نيست. نه اين كه ما حالا بگوييم اين طورى نباشد؛ بلكه اصلاً اينطورى نبوده است. نه با حس شروع مى شود و نه ختم مى شود. اگر به حس ختم مى شود، حدّاقل با اسم شروع مى كند. حالا از خواب هم شروع كرديد، شروع كرديد. چه اشكالى دارد. اگر اين طور باشد، چرا از حديث شروع نكنيم. البته باز هم در معرفت شناسى موجود غرب، هنوز شأنيت معرفتى به طور كامل به ديانت برنگرداندند. البته مشرب ها و ديدگاه ها

صفحه از 110