وفات، كاظم(ع) را نپذيرفتند و سير امامان خود را به او ختم نمودند. امّا گروه مورد بحث، به دليل عقايد عجيب و غريبشان، كاملاً متمايز از واقفه مشهور بودند. ظاهراً اين گروه، نمونه ديگرى از افراطيگرى شيعى در كوفه بودند. عقايد آنان، كاملاً با عقايد فرقه هاى كوفى پيشين (مانند «مغيريه» و «بيانيه» شباهت داشت. ۱ محمّد بن بشير، ۲ يكى از موالى بنى اسد در كوفه، رهبر اين گروه بود. اين گروه به سبب نام رهبر آن، «بشريه» ۳ يا «بشريه» ۴ خوانده شد. كشّى معتقد است كه محمّد، ترويج نظريات
1.براى آشنايى با اين گروه ها ر.ك:
W. F. Tucker, >Bayan b. Saman and the Bayaiyya , Muslim World, ۶۵ (۱۹۷۵), pp. ۲۴۱-۵۳; Idem, Rebels and Gnostics: al - Moghira ibn Said , Arabica, ۲۲ (۱۹۷۵), pp. ۳۳ - ۴۷.
2.درباره محمّد بن بشير، ر. ك: الفصول المختارة، ص ۲۵۴ ؛ محصّل، ص ۲۴۳.
3.بنا به نظر ناشى (جعفر بن حرب)، گروه طرفدار محمّد بن بشير (بشيريه)، پس از مرگ صادق(ع) پديد آمدند. محمّد ادعا كرد كه پس از صادق(ع)، امامت به او منتقل شده و قدرت پيشگويى را به خود نسبت داد. او مدّعى شد كه آنچه را ديدنى نيست، مى بيند و مى تواند مردگان را زنده كند (ر. ك: المسائل، ص ۴۱). اگر چه اعتقادات افراطى محمّد كه توسط ناشى ارائه شده، با گزارش هاى ديگر ملل و نحل نويسان منطبق است، ليكن اين نكته كه محمّد، خود را جانشين صادق(ع) دانسته باشد، در منابع ديگر بيان نشده است. بنا بر اين، دقيقاً معلوم نيست كه آيا محمّد بن بشير، بلافاصله بعد از مرگ صادق(ع)، شروع به ترويج ادّعاهاى افراطى خود كرده يا اين كه ناشى به دليل خلط اسامى صادق و كاظم(ع) دچار اشتباه شده است.
4.فرق الشيعة، ص ۷۰؛ محصّل، ص ۲۴۳.