بررسی روش كتاب «الموضوعات في الآثار و الأخبار» - صفحه 163

د. مشكلات مربوط به شخص راوى

1. مجهول بون: اين كه نام راوى در كتب رجالى مذكور نباشد، عامل ضعف سند حديث است. از اين طريق، روايات زيادى در الموضوعات مورد خدشه واقع شده اند؛ به عنوان مثال، در سند روايتى كه در نخبه المناقب از محمد بن على بن شهرآشوب، از زيد بن قعنب و جابر بن عبدالله انصارى در مورد ولايت على(ع) وارد شده است و مشتمل بر موارد غريب است، ۱ زيد بن قعنب وجود دارد. مؤلف در مورد وى مى گويد:
احد الرواة لها هو يزيد بن قعنب لم اعثر له ذكر بين رواة الشيعة والسنة. ۲
و نيز روايتى كه در باب آمدن جنّ نزد ائمه(ع) و پرسيدن معالم دينشان از ايشان از محمد بن على عن يحيى بن مساور، از سعد الاسكاف ذكر شده است كه در پايان آن چنين آمده است: «فقال(ع): يا سعد! رأيتهم؟ قلت: نعم. قال: اولئك اخوانك من الجن. فقلت: يأتونك؟ قال: نعم، يأتونا يسئلون عن معالم دينهم و حلالهم و حرامهم». ۳
مؤلف در مورد يحيى بن مساور گفته است:
اما يحيى فهو مجهول الحال و لم اجد من تعرض له بمدح او بقدح. ۴
همچنين در مورد روايتى كه از امام صادق وجود دارد كه در آن از ايشان در مورد وزغ سؤال شده است و حضرت در آن روايت فرمود كه بنى اميه هنگام موت به وزغ مسخ شده اند، ۵ در سند روايت، عبدالله بن طلحه است كه روايت كننده از امام صادق(ع) نيز هست و در مورد او آورده است:
و اما عبدالله بن طلحه الراوى لها عن امام الصادق(ع) فلم اجد له ذكراً فى كتب الرجال. ۶
2. عامى غير موثق بودن: در روايتى كه واقدى در مورد كلام بحيرا هنگام رو ت پيامبر(ص) آورده است ۷ مى گويد:
و جميع ما اورده المؤلف حول هذا الموضوع رواية بين عامى غير موثق فى احاديثه و بين شيعى المجهول الحال. ۸
3. متهم به كذب بودن راوى: از محمد بن بابويه، از جماعتى، از جمله محمد بن موسى بن متوكل، از محمد بن سنان، از زياد بن منذر، از ليث بن سعد روايتى آمده است كه به كعب الاحبار در مجلس معاويه گفته است كه آيا فضلى براى عترت پيامبر هست كه او از كعب الاحبار خواسته در اين مورد سخن گويد و او در مجلس معاويه فضايل اهل بيت را برشمرده است! ۹
مؤلف الموضوعات مى گويد: در سند اين روايت محمد بن سنان وجود دارد كه:
فهو من المتهمين بالكذب على الأئمه(ع). ۱۰
4. ناقل اسرائيليات بودن [مثل كعب الاحبار]: از جمله كتاب هايى كه احاديثش را مؤلف مورد نقد قرار داده معالم الزلفى است. در اين كتاب، روايتى از ابن عباس و كعب الأحبار آمده است كه از قول عبداللّه بن عمر در آن مطالبى مبنى بر اين كه پدرش هنگام فوت خود را يكى از دوازده نفرى كه در تابوت آتش محشور مى شوند دانسته، آمده است. ۱۱ مؤلف در اين مورد مى گويد:
هذا الحديث لو تغاضيناعن سنده المتصل بكعب الاحبار المعروف بين المحدثين و المورخين بالكذب على الرسول والصحابة الكرام وادخال البدع و الغرائب والمنكرات بين احاديث المسلمين و تفاسيرهم للقرآن الكريم.... ۱۲
مؤلف، در پايان، اين احتمال را كه حديث از ساخته هاى كعب الاحبار باشد مطرح مى كند.
5. فساد يا اتهام به فساد عقيده و مذهب: در سند حديثى كه در ذكر فضايل اهل بيت در مجلس معاويه توسط كعب الاحبار آمده است و قبلاً گذشت، روايت زياد بن المنذر وجود دارد. مؤلف در مورد وى مى گويد:
1. فقد كان زيدي المذهب واليه تنسب الفرقة الجارودية، و تصفه بعض المرويات عن الائمه بالكذب والكفر. ۱۳
يا در روايت ديگرى در مورد محمد بن ادريس آمده است:
2. و قد جاء عنه فى اتقان المقال انه عامى المذهب، و قال ابن حجر فى لسان الميزان: انه كان ضعيف الحديث، يروى المناكير، لا يصح الاعتماد على مرويّاته. ۱۴
در روايتى در خصوص سؤال اجنّه از ائمه ـكه گذشت و سعد الاسكاف در سند روايت وجود داردـ مى گويد:
3. فهو من المتهمين، و قيل بأنه كان ناووسياً من اتباع عجلان بن ناووس، و قد جاء عن الامام الصادق ما يشعر بمدحه... و على أى الأحوال فإنّ الذين تحدثوا عنه لم يخرجوا بنتيجة ايجابية توجب الوثوق به والاطمئنان الى حديثه، و بخاصة اذا تعلقت أحاديثه بالأمور الغيبيّة. ۱۵

1.مناقب آل ابى طالب، ابن شهرآشوب، ص ۲۱.

2.الموضوعات، ص ۲۲۱.

3.الكافى، ج ۱، ص ۳۹۴.

4.الموضوعات، ص ۲۳۴.

5.الكافى، ح ۸، ص ۲۳۲.

6.الموضوعات، ص ۲۴۰.

7.كمال الدين و تمامه النعمه، ص ۱۸۲

8.الموضوعات، ص ۲۰۶.

9.امالى، ص ۶۹۹.

10.الموضوعات، ص ۲۱۹.

11.مدينة المعاجز، سيدهاشم بحرانى، ص ۹۶.

12.الموضوعات، ص ۱۹۱.

13.همان، ص ۲۱۹.

14.همان، ص ۲۱۰.

15.همان، ص ۲۳۴.

صفحه از 188