عدالت از ديدگاه امام علي(ع) - صفحه 36

1. سيره نظرى امام (ع) در مورد عدالت ۱

در اين مبحث، پرداختن به موارد زير ضرورى مى نمايد:

1 ـ 1. تعريف عدالت و ظلم

از ديدگاه حضرت على(ع)، عدل، نهادن كارها در جايگاه خود است. ۲ ايشان در تفسير آيه شريف « إن اللّه يأمر بالعدل والاحسان» (نحل، آيه ۹۰)، عدل را به انصاف تعبير مى نمايد. ۳ انصاف نيز از نظر ايشان، ادا كردن حقّ هر چيز است. ۴
از نگاه حضرت، عدل، يكى از چهار ستون استوار ايمان در كنار صبر، يقين و جهاد است ۵ و بر چهار شعبه، تقسيم مى شود: ژرف انديشى و ژرف نگرى و فهم درست، درك حقيقت و كُنه دانش، داورى صحيح و بردبارى پايدار. ۶
همچنين عدالت را ويژگى ها و صفاتى است، از جمله آن كه مورد تهمت واقع نمى شود ۷ و تدبيركننده و سياستمدارى است كه حكم او شامل حال همگان مى گردد و بر جود ـ كه بيرون بردن چيزها از جايگاه آنهاست و تنها بر خواص عارض شده، آنها را بهره مند مى كند ـ شرافت و فضيلت دارد. ۸
چنين عدالتى سنگين و گران است ؛ امّا براى حق طلبان و عدالتجويان، دل نشين. ۹ در مقابل، آنان كه توان شنيدن و ديدن حق و عدالت را نداند، عمل كردن به حق و عدالت را تاب نمى آورند. ۱۰
همان سان كه ديديم، عدل، قرار دادن امور در جايگاه مناسب آنهاست. بنا بر اين، ظلم، كه نقطه مقابل آن محسوب مى شود، قابل تعبير است به نهادن امور در غير جايگاه مناسب خود.
ظلم بر سه نوع است: ظلمى كه آمرزيده نمى شود ؛ ظلمى كه رها نمى گردد ؛ و ظلمى كه آمرزيده شده، مورد بازخواست واقع نمى شود. نوع اوّل از ظلم، به استناد آيه 48 سوره نساء كه مى فرمايد «إنّ اللّه لا يغفر أن يشرك به» و آيه 13 سوره لقمان كه در آن آمده: «إن الشرك لظلم عظيم»، شرك به پروردگار است كه بخشودنى نيست.
نوع دوم آن كه ستمى است كه بنده اى بر بنده ديگر روا مى دارد و جزاى آن، قصاصى سخت در روز قيامت است و وا گذارده نمى شود»، و در نهايت، نوع سوم ظلم، ستم بر نفس خود در انجام دادن برخى گناهان است كه آمرزيده مى گردد و انسان، بدانها مؤاخذه نمى شود. ۱۱

1.شماره خطبه ها، نامه ها و حكمت ها بر اساس نهج البلاغه ى صبحى صالح است.

2.«العدل يضع الأمور مواضعها» (حكمت ۴۳۷).

3.«العدل الانصاف والاحسان التفضّل» (حكمت ۲۳۱).

4.در جملاتى چون «أنصف اللّه و أنصف الناس من نفسك» (نامه ۵۳) و «أنصفوا الناس من أنفسكم» (نامه ۵۱)، بدين معنا بر مى خوريم. جمله «از نفس خود، انصاف بده» در باب تيرانداز و ماده شير كليله و دمنه ى نصراللّه منشى (ص ۳۳۶) نيز در همين تعبير به كار رفته است.

5.«الإيمان على أربع دعائم: على الصبر واليقين والعدل والجهاد» (حكمت ۳۱).

6.«العدل منها على أربع شعب: على غائض الفهم و غورالعلم و زهره الحكم و رساخه الحلم» (حكمت ۳۱).

7.«سئل عن التوحيد والعدل، فقال (ع): التوحيد إلا تتوهّمه، والعدل إلاّ تتهّمة » (حكمت ۴۷۰).

8.«سئل(ع) أيّما أفضل: العدل أو الجود؟ فقال(ع): العدل يضع الأمور مواضعها، والجود يخرجها من جهتها، والعدل سائس عام والجود عارض خاص. فالعدل أشرفهما و أفضلهما » (حكمت ۴۳۷).

9.«إنّ الحق ثقيل مرى ء و إنّ الباطل خفيف و بى ء» (حكمت ۳۷۶).

10.من استثقل الحق أن يقال له أو العدل أن يعرض عليه كان العمل بهما أثقل عليه» (خطبه ۲۱۶).

11.«ألا و إن الظّلم ثلاثه: فظلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا يطلب فأمّا الظلم الذى لا يغفر فالشرك باللّه... وأما الظلم الذى يغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات، و أما الظلم الذى لا يترك، فظلم العباد بعضهم بعضا» (خطبه ۱۷۶).

صفحه از 51