عدالت از ديدگاه امام علي(ع) - صفحه 38

صفات عدل پيشگان

صفاتى كه براى عدل پيشگان قابل ذكر است، عبارت اند از:
1. بر نفس خويش مسلّطاند و عدالت را ملازم نفس خود قرار داده اند. اوّلين نشانه عدالت آنها اين كه هواهاى نفسانى را از خود دور كرده، جامه خواهش هاى نفس و شهوات را از تن بيرون آورده اند. بنا بر اين، از كورى و مشاركت و همنشينى با هواپرستان رها شده اند؛ ۱
2. به داد، فرمان مى دهند و خود، بدان عمل مى كنند؛ ۲
3. از كار زشت، باز مى دارند و خود نيز از آن دورى مى كنند؛ ۳
4. حق را بيان مى كنند و بدان عمل مى نمايند؛ ۴
5. قرآن را رهبر و پيشواى خود قرار داده اند؛ ۵
6. اهل تفكّر و انديشه و بينادلى اند؛ ۶
7. اهل يقين و اطمينان اند. چراغ هدايت در دل آنان، روشن شده راه است را يافته اند. پس، خود در بيابان هاى تاريك و ظلمانى شبهات و مبهمات و مشكلات،
چراغى روشن فرا راه ديگران، و راهنمايى ره يافته اند و با نور بيدارى در چشم ها و گوش ها و دل ها پرتو عدالت را بر مى افروزند؛ ۷
8. خدا را بسيار ياد مى كنند و ايّام خدا را به ياد مردم مى آورند و ايشان را از عظمت مقام پروردگار، بيم مى دهند ؛ ۸
9. گويى دنيا را در نور ديده، به آخرت رسيده اند و بر پنهانى هاى اهل برزخ و حقايق محقّق شده قيامت، آگاه اند. پس، حقايقى را كه خود دريافته اند، بر مردم نيز آشكار مى كنند؛ ۹
10. كارنامه خود را باز نموده، سرگرم محاسبه و رسيدگى به خُرد و درشت اعمال خويش اند؛ ۱۰
11. حزن و اندوه را شعار خويش ساخته، ترسان اند، اندوه طولانى دل هايشان را و گريه بسيار، چشم هاشان را خسته كرده، و اين در حالى است كه بار گناهان خود را بر دوش مى كشندو از تحمّل آن ناتوان اند و با گريه و زارى به درگاه پروردگار خود، فرياد برمى آورند و اظهار پشيمانى نموده، به گناه خويش اعتراف مى كنند؛ ۱۱ تنها همّشان
پروردگار است، دست دعا و درخواست و بخشايش به سوى او دراز مى كنند و بدو ـ كه پهنه بخششش فراخ است ـ اميدوارند؛ ۱۲
12. سختى هاى اعمال را بر خود، هموار مى گردانند. پس، پروردگار نيز از سعى آنان خشنود است و مرتبه آنان نزد او گرامى است؛ ۱۳

1.«إعانه اللّه على نفسه» (خطبه ۸۷). «قد ألزم نفسه العدل فكان أوّل عدله نفى الهوى عن نفسه» (خطبه ۸۷). «خلع سرابيل الشهوات (خطبه ۸۷)». «خرج من صفّه العمى و مشاركه أهل الهوى» (خطبه ۸۷).

2.«يأمرون بالقسط و يأتمرون به» (خطبه ۲۲۲).

3.«ينهون عن المنكر و يتناهون به» (خطبه ۲۲۲).

4.«يصف الحق و يعمل به» (خطبه ۸۷).

5.«قد إمكن الكتاب من زمامه فهو قائده و إمامه» (خطبه ۸۷).

6.«نظر فابصر» (خطبه ۸۷).

7.«فهو من اليقين مثل ضوء الشمس» (خطبه ۸۷). «زهر مصباح الهدى في قلبه» (خطبه ۸۷). «قد أبصر طريقه و سلك سبيله» (خطبه ۸۷). «تصير كلّ فرع إلى أصله مصباح ظلمات كشّاف عشوات مفتاح مبهمات دفاع معضلات دليل فلوات» (خطبه ۸۷). «بمنزلة أدلّة في الفلوات» (خطبه ۲۲۲). «كانوا كذلك مصابيح تلك الظلمات و أدلّة تلك الشبهات» (خطبه ۲۲۲). «لرايت أعلام الهدى و مصابيح الدجى» (خطبه ۲۲۲). «سلك سبيلاً جددّ» (خطبه ۸۷). «فاستصبحوا بنور يقظه في الأبصار و الأسماع والأفئدة» (خطبه ۲۲۲).

8.«ذكر فاستكثر» (خطبه ۸۷) «يذكرون بأيّام اللّه و يخوفون مقامه» (خطبه ۲۲۲).

9.«فكأنّما قطعوا» الدنيا إلى ال آخرة و هم فيها فشاهدوا ما وراء ذلك فكأنّما أطلعوا غيوب أهل البرزخ في طول الإقامه فيه و حققت القيامه عليهم عداتها فكشفوا غطاء ذلك لأهل الدنيا»(خطبه ۲۲۲).

10.«قد نشروا دواوين أعمالها و فرغوا لمحاسبه أنفسهم عن كل صغيرة و كبيرة»(خطبه ۲۲۲).

11.«استشعر الحزن و تجلبب الخوف» (خطبه ۸۷). «جرح طول الأسى قلوبهم و طول البكاء عيونهم» (خطبه ۲۲۲). «حملوا ثقل أوزارهم ظهورهم فضعفوا الإستقلال بها فنشجوا نشيجاً و تجاوبوا نحيباً يعجون إلى ربّهم من مقاوم ندم و اعتراف» (خطبه ۲۲۲).

12.«تخلّى من الهموم إلاّ هما واحداً إنفرد به» (خطبه ۸۷). «يتنسمون بدعائه روح التجاوز. رهائن فاقة إلى فضله و أُسارى ذله بعظمته... لكلّ باب رغبه إلى اللّه منهم يد قارعه يسألون من لا تضيق لديه المنادح و لا يخيب عليه الراغبون» (خطبه ۲۲۲).

13.«هون الشديد» (خطبه ۸۷). «فرضى [اللّه] سعيهم و حمد مقامهم» (خطبه ۲۲۲).

صفحه از 51