نقد و بررسي قواعد وضع شناسي در «المنار» ابن قيم (1) - صفحه 106

اين معيارها بر مصاديق و احاديث موفق عمل كرده، سربلند بيرون آيد.
آيا اين ادعا صحيح است؟ آيا مى توان بدون نقد و بررسى و با چشم بسته همه اين نكات را پذيرفت؟ اينجاست كه بررسى و نقد عملكرد ابن قيم در اين زمينه ضرورت مى يابد.

بررسى و نقد ادعاى ايجاد تحول و درافكندن طرحى نو در وضع شناسى حديث

در اين باره لازم است نگاهى گذرا، ولى عميق به پيشينه بحث داشته، كليه تأليفات موجود را استقصا، دسته بندى و طبقه بندى كنيم؛ زيرا تحقيق نشان مى دهد كه حديث پژوهان اهل سنت در جمع آورى و درج و نگارش و طبقه بندى ملاك هاى مورد استفاده در شناسايى، شيوه ها و روش هاى متفاوتى را اتخاذ كرده اند كه شرح فهرست گونه آن چنين است: ۱
1. عطف توجّه اصلى به راوى،
2. عنايت خاص به درج حديث.

1. عطف توجّه اصلى به راوى

مؤلفانى كه در نگارش كتاب خويش محور كار را برگِرد «راوى» به حركت درآورده و به تبع آن، در بعضى موارد، از حديث راوى نيز سخن به ميان آورده اند، از لحاظ تخصيص تأليف خود به گروه ها يا گروه خاصى از راويان، به دو دسته تقسيم مى شوند:
1. مؤلفانى كه صرفاً به معرفى دروغگويان پرداخته اند؛
2. مؤلفانى كه معرفى «ضعفا» را در سرلوحه كار قرار داده اند.

1.اين سرى از مكتوبات، گاه مستقيم و صريح به حديث موضوع و راوى دروغگو اشاره مى كنند و گاه غير مستقيم. در هر حال، شرايط تقسيم بندى به دليل دخالت ذوق و اعمال سليقه شخصى و اهداف جنبى ديگر، همواره فراگير نيست و صرفاً حكم راهنما را نسبت به وضعيت موجود و در زمينه احاديث موضوع دارد.

صفحه از 127