نقد و بررسي قواعد وضع شناسي در «المنار» ابن قيم (1) - صفحه 126

«قوارير»، «اساور»، «جنت»، «فردوس»، «عسل»، «فرش»، مصاديقى از همين عرضه هستند. ۱
اصولاً مطالب عميق و نكته ها و فرازهاى بلند و معنوى را براى مردم اسير دنيا و دست و پا زده در ماديات جز از راه تشبيه و كلمات مأنوس ايشان ۲ به طريقه ديگرى نمى توان بيان كرد. شما، فرضاً، براى فهم لذّت جنسى به كودك، آيا چاره اى جز تشبيه آن به شيرينى و شكولات داريد؟

9 . بررسى «حديث دوم»

در ابتداى حديث، دعاهايى با اين مضمون آمده: «اللهم أنت حّى لا يموت، غالب لا تُغْلَب، و... » و سپس تصريح مى شود، اگر كسى با اين دعاها، خداوند را بخواند حتماً دعايش مستجاب مى گردد. پيامبر(ص) در ادامه براى نشان دادن ميزان تأثير اين ادعيه تشبيه معقول به محسوس نموده و مى فرمايد:
قسم به خدايى كه مرا به حق مبعوث گردانيده، اين دعاها اگر بر ورقه هاى آهن خوانده شود، ذوب گرديده و اگر بر آب جارى شود، راكد مى گردد.
بدين ترتيب، چگونه ممكن است، خداوند را با اين دعا خواند و پاسخ نگرفت؟
ادامه حديث چنين است:
هر كس اين دعاها را وقتى مى خواهد به خواب برود بخواند، خداوند در ازاى هر حرف از اين دعاها هفتصد هزار فرشته را برمى انگيزد تا به جاى او تسبيح گفته و براى او طلب استغفار كنند.۳
ابن قيم، بدون هيچ توضيحى اين حديث را موضوع شمرده و صرفاً به قاعده كلى «گزافه گويى» بسنده نموده است.

1.سوره كهف، آيه ۳۱؛ الجديد، ج ۴، ص ۳۳۸ ؛ تقريب القرآن، ج ۱۵، ص ۱۳۸.

2.با مردم همسنگ عقول ايشان تكلم كن.

3.المنار، ص ۴۵؛ الموضوعات، ج ۳، ص ۱۷۴.

صفحه از 127