تفاسير روايی قرن يازدهم هجری - صفحه 242

اين تفسير، به وسيله آقاى سيّد هاشم رسولى محلّاتى، تصحيح و با مقدّمه مرحوم علّامه طباطبايى و زير نظر ايشان، در پنج مجلّد منتشر شده است.

2 ـ الصّافى

نويسنده اين تفسير، محدّث متتبّع، مفسّر پرتلاش، فيلسوف صاحب نظر و فقيه توانا، محمد بن شاه مرتضى قمى، معروف به ملّا محسن و ملقّب به فيض كاشانى، درگذشته 1091 ق، مى باشد.
تفسير الصّافى به سبكى آميخته از نقل و عقل (روايت و بيان) نوشته شده است و وجه امتياز آن بر تفسير البرهان و نورالثقلين، اين است كه به تفسير همه آيات پرداخته و علاوه بر نقل روايات، به نظر برخى از مفسّران نيز اشارت دارد و گاهى با تعبير «اقول» (مى گويم) به توضيح برخى از واژه ها، يا شرح بعضى از مسايل، و نيز بيان سازگارى روايتهاى به ظاهر ناسازگار، مبادرت نموده است.
اين تفسير داراى مقدمه اى است در دوازده بخش كه در آن، مطالبى درباره قرآن (همچون فضيلت قرآن، و اين كه همه علوم قرآن نزد ائمه است، و انقسام آيات قرآن به تفسير و تأويل، ظهر و بطن، ناسخ و منسوخ، و جمع آورى قرآن، و تحريف شدن آن ۱ ،

1.مرحوم فيض در مقدمه ششم از تفسير صافى، به طور گسترده درباره تحريف قرآن بحث كرده است. در اينجا به طور اختصار اضافه مى كنم كه نظريّه «عدم تحريف قرآن» مورد قبول همه مجتهدان و بسيارى از محدّثان است كه مى توان از آن ميان، به شيخ صدوق، شيخ طوسى، سيّد مرتضى، طبرسى (صاحب مجمع البيان)، بلاغى، معرفت و ديگر بزرگان فقه، حديث و تفسير از گذشته تا به امروز، اشاره كرد. به علاوه اين كه خود فيض مى گويد: «ممكن است بگوييم برخى از آنچه از قرآن حذف شده، تفسير و توضيح آن بوده، نه اين كه بخشى از قرآن كم شده باشد. بنابراين، تغيير و تبديل، از جهت معناست كه به تحريف معنوى تعبير مى شود». اين نكته را نيز مى توان افزود كه مرحوم فيض، با همه آنچه مى گويد و مى نويسد، تصريحى بر تحريف ندارد؛ بلكه سخنانى دارد كه مى توان آن را به تحريف معنا كرد؛ مانند اين كه مى گويد: «قرآن و امام، مساوى هستند و آنچه بر سر يكى آمده و بر ديگرى نيز وارد شده است».

صفحه از 262