تفاسير روايی قرن يازدهم هجری - صفحه 244

روايات از ديگران، مى گويد «روى». از اين سخن تهرانى معلوم مى شود كه فيض در تفسيرش از روايات اهل سنّت و يا روايت شده از طريق آنها نيز استفاده كرده است.
تأليف اين تفسير، در سال 1076 يعنى يك سال بعد از نگارش تفسير صافى به پايان رسيده است.

4 ـ المصفّى

اين كتاب نيز از آثار تفسيرى فيض كاشانى است و فشرده اى است از تفسير اصفى؛ به اين معنا كه مرحوم فيض، ابتدا تفسير صافى را نگاشت، آنگاه آن را تلخيص كرده «اصفى» ناميد و سپس اصفى را خلاصه نمود و نام «مصفّى» بر آن نهاد.
فيض در وجه نامگذارى تفسيرش به «صافى» مى نويسد: شايسته است كه اين تفسير، صافى ناميده شود؛ چرا كه از تيرگى سخنان ديگران و آنچه موجب ملالت خاطر و حيرت مى شود، صاف و بركنار است. ۱
جستجوى نسخ اين تفسير و تحقيق آن، امرى شايسته است كه همّت كتابشناسان و محقّقان را مى طلبد.
از ديگر نگاشته هاى تفسيرى فيض كاشانى، مى توان به «تنوير المذاهب» كه حاشيه است بر تفسير «المواهب العلّيه» حسين كاشفى و نيز تفسير آيه «امانت» اشاره نمود.

5 ـ الهادى و مصباح النادى

تفسيرى است نوشته محدّث بزرگ و تلاشگر، سيد هاشم بحرانى، درگذشته 1107 يا 1109 هجرى. خود مؤلف درباره تفسيرش مى نويسد: در اين كتاب، فقط به روايتهايى كه بزرگان و مشايخ مورد اعتماد نقل كرده اند، پرداخته ام و اگر در آيه اى به روايت دسترس پيدا نشد، به تفسير على بن ابراهيم قمى اكتفا كرده ام.
صاحب الذريعه نيز درباره اين تفسير كه از آن به «الهادى و ضياء النادى» نام مى برد،

1.تفسير الصّافى، ج۱، ص۱۵

صفحه از 262