گفتگو با استاد «برهان بخاري» - صفحه 205

علوم حديث: گويا «برهان بخارى» را در جهان عرب، به عنوان دايرةالمعارف نويس و تدوينگر «دانشنامه هاى رايانه اى ميراث عربى ـ اسلامى» مى شناسند.

برهان بخارى: ظاهرا همين طور است كه گفتيد؛ امّا اين گونه كارها، يك تنه به سامان نمى رسند. من هم همكاران و يارانى داشته ام كه در جاى خودش از آنها يادكرده ام و خواهم كرد. از 1986 كه بنده به دمشق برگشتم تا اكنون، عمده وقت و تقريبا تمام توان و تجربه و امكانات من، صرف يك هدف شده است و آن، «بازسازى ميراث عربى ـ اسلامى به كمك رايانه» است. در طرح گسترده اى كه براى رسيدن به اين آرمان دارم، ده دايرةالمعارف پيش بينى شده، كه مهمترين آنها «موسوعة الحديث النبوىّ الشريف» است. اين دايرةالمعارف حديث نبوى، بالغ بر صد مجلّد خواهد بود كه تاكنون تنها يك جلد از آن به طبع رسيده و مابقى مجلّدات و همچنين نرم افزار آن، در دست انتشار است. بايد اضافه كنم كه من به اين «موسوعه» كه سنّت رسول اكرم(ص) را روشن مى سازد، از جهت تأليف بين فرقه هاى اسلامى، اميدها دارم همكاران من در اين مجموعه، شصت نفر هستند؛ شامل محقّقان، نويسندگان، مهندسان و… كه زير نظر يك كميته علمى ـ فنّى به كار و تحقيق مشغول اند. اين مجموعه، يك مؤسسه مستقل است كه از جهت بودجه نيز به هيچ يك از مراكز سياسى و دولتى وابسته نيست. اين، نظر شخص رئيس جمهور سوريه بود، تا ملاحظات مختلف، در كار پژوهش، تأثير منفى نگذارد.

علوم حديث: آيا از بازگشتتان به عرصه مطبوعات سخنى نمى گوييد؟

برهان بخارى: بله؛ اين هم يك ضرورت بود و پاسخى بود به يك نياز اجتماعى. از پاييز 1995، نوشتن مقالاتى هفتگى را در نشريه پرتيراژ سورى «تشرين»   آغاز كردم. در اين مقالات، سعيم اين است كه روش تحقيق، دقّت نظر، نقد و تحليل علمى را با انصاف و شهامتى كه لازمه كار تحقيق است، همراه كنم. نمى دانم چقدر موفق بوده ام، امّا همين قدر بگويم كه اين مقالات، موضعگيرى هاى شديد بسيارى را از سوى دوست و دشمن، در سوريه و جهان عرب، در پى داشته است. مقاله هاى «چرا تاريخ را باز مى نويسيم؟»، «تاريخنگار بزرگ دمشق، مورّخ نيست»، «دموكراسى و پارقى»، «پريدن در آب سرد»، «آيا با شيطان همپيمان مى شويم؟»، «نامه اى سرگشاده به بيل كلينتون» ۱ و… «الصّادق» ۲ ، از اين قبيل اند.
هدفى كه در مقالات «تشرين» دنبال مى كنم، پرتوافكندن بر نقاط تاريك تاريخ و پرده برداشتن از حقايق پنهان يا ناشناخته است و مخاطبانم را در ميان محقّقان، طبقه تحصيل كرده و سپس عموم مردم يافته ام. ۳

1.عناوين عربى اين مقالات، چنين است: «لماذا نعيد كتابة التاريخ؟»، «مؤرخ دمشق الكبير، ليس مؤرّخا»، «الدّيمقراطيّة ورقعة الهوامش»، «القفز فى الماء البارد»، «هل نحالف الشيطان؟» و«رسالة مفتوحة الى بل كلينتون».

2.«الصادق»، تشرين، العدد۶۴۲۰، دمشق، الأحد ۷/۱/۱۹۹۶.

3.از ميان مقاله هاى اخير استاد برهان بخارى، تنها «الصادق» مستقّلا در ايران طبع و همزمان با ديدار وى از مراكز فرهنگى جمهورى اسلامى ايران، با مشخصات زير، منتشر شده است: الامام الصادق(ع)، الاستاذ برهان بخارى، تعليق الدكتور عبدالجبار شرارة، مؤسسة الامام على(ع)، قم، ۱۴۱۷ (خريف۱۹۹۶م).

صفحه از 220