تدوين حديث(5) : منع تدوين؛ توجيه ها و نقدها (2) - صفحه 19

جناب خليفه كه خود در حفظ بدين سان بود و حتماً ديگرانى نيز چنين بودند، براى حراست از حافظه، از كتابت منع كند، و يا كسانى چون حديثى را حفظ كردند آن را تباه سازند؟ ۱ آيا مطمئن بودند كه آنچه حفظ كرده اند به همان سان باقى مى ماند؟ كسانى كه اين توجيه را آورده اند و بر آن خستو شده اند از سوى ديگر موضع ابوبكر را نقل كرده اند و آن را ستوده اند. ابوبكر در تعليل تباه ساختن احاديثى كه نوشته بود از جمله گفته بود: «بر نقلها اطمينان ندارم»، و نيز گفته بود: «اين اختلاف نقلها كه اكنون در حديثهاست فردا و فرداها افزون خواهد شد»… ۲ و اين همه يعنى آنچه نوشته بودند و از حافظه ها منتقل ساخته بودند، به لحاظ نسيان، سهو و اشتباهى كه رخ داده بود در نزد خليفه مورد اعتماد نبوده است، پس نتيجه اينكه كسانى از آن گونه حافظه هاى ادعايى ظاهراً برخوردار نبوده اند. و يا اگر بوده اند ديگران آن را بسنده از كتابت نمى دانستند.
ديگر اينكه، عالمان رجال در بحث جرح و تعديل، بسيارى را به لحاظ اين كه نسيان بر آنها غلبه مى كرد، جرح كرده اند و از پذيرش نقلهاى آنها تن زده اند و بسيارى را چون در كنار حفظ كتابت مى كردند ستوده اند و بر نقلهاى آنها اعتماد كرده اند، و اين همه يعنى اينكه اين تئورى، كلامى بى بنياد و توجيهى ناموجه است. ۳
برخى از حديث پژوهان معاصر به آنچه از محدثان عامه درتوجيه عدم كتابت در اين باره آورديم، اشاره كرده اند، امّا آن را نپذيرفته به نقد آن پرداخته اند. آقاى دكتر «مصطفى اعظمى» نوشته اند:
وجود حافظه هاى نيرومند در ميان هر قوم را مى توان پذيرفت، و از جمله در

1.المحدث الفاصل، ص۳۸۲؛ تقييد العلم، ص۵۹

2.تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۵

3.توثيق السنه فى القرن الثانى الهجرى، ص۱۶۳ ـ ۱۶۲، سخت گيرى هاى شايسته اى كه صحابيان گاه در پذيرش نقلها داشته اند، و از جمله اينكه على(ع) گاه ناقلان را وادار مى كرد براى صحت شنيده ها سوگند ياد كنند، به آن جهت بود كه بر حفظ اعتماد نداشته اند، بنگريد به:

صفحه از 26