تدوين حديث(5) : منع تدوين؛ توجيه ها و نقدها (2) - صفحه 5

مى آميخت و جداسازى آن امكان پذير نمى بود يكسره تباه است. انديشه ورانى چند در نقد اين ديدگاه به اين حقيقت اشاره كرده اند؛ از جمله «محمود ابوريّه» در نقد و تزييف اين سخن نوشته است:
اين توجيه، هيچ خردمند و دانشورى را قانع نخواهد ساخت، و هيچ پژوهنده اى آن را نخواهد پذيرفت، مگر اينكه احاديث را در بلاغت و شيوه بيان، چونان قرآن مانند ناپذير بدانيم، كه بى گمان هيچ كس بر اين ديدگاه خستو نخواهد شد؛ چرا كه معناى آن ابطال اعجاز قرآن و مانندپذير شدن آن و تباه ساختن بنيادها و اصول اعجاز بيانى قرآن است. ۱
فقيد دانش و پژوهش علامه «هاشم معروف الحسنى» نوشته اند:
كسانى كه مى كوشند تا با اين توجيه كار عمر را موجّه جلوه دهند، نمى دانند كه از سويى ديگر به وى ضربه زده اند؛ چرا كه عمر تا بدين حد كوته نگرِ محدودانديش و ناآگاه از شيوه هاى بيان و بلاغت سخن نبود كه عظمت بيان قرآن را نفهمد و چيرگى سخن قرآن بر دلها را درنيابد. ۲ [و چنين بپندارد كه حديث چون نگاشته شود، با قرآن همگون گردد و با آن درمى آميزد و جداسازى آن دو دشوار گردد.]
اكنون بايد بپرسيم آيا پذيرش اين ديدگاه به گونه اى به معناى پذيرش مانندپذيرى قرآن نيست، و آيا مآلاً به باورمندى به امكان تحريف قرآن و پذيرش امكان افزونى در آن نمى انجامد؟! ديدگاهى كه قطعاً تباه است و در تضاد با وعده خدا برحفظ آيات الهى:
انّا نحن نزلّنا الذكر وانّا له لحافظون.۳
نكته ديگر اينكه اگر هراس از آميخته شدن قرآن باحديث در ميان بوده است، آيا

1.أضواء على السنّة المحمديّة، ص۵۱

2.دراسة عن الحديث والمحدثين، ص۲۳

3.حجر، آيه ۹

صفحه از 26