تدوين حديث(5) : منع تدوين؛ توجيه ها و نقدها (2) - صفحه 8

«ابن حجر عسقلانى» نيز بر اين باور رفته و نوشته است:
آثار رسول اللّه(ص) در عصر صحابه و بزرگانِ تابعين ـ به لحاظ اينكه آنان كتابت نمى دانستند ـ در جوامع، تدوين نشده و نامرتب بود. ۱
گو اينكه ما پيش تر ديدگاه وجود نصّ شرعىِ دالّ بر عدم كتابت را يكسر نااستوار دانستيم و تنها حديث مورد استناد مانعان ـ يعنى حديث ابى سعيد خدرى ـ را نيز نقد كرديم، امّا اكنون مى خواهيم اندكى بر اين پندار درنگ كنيم و چندى وچونى آن را بر اساس آگاهيهاى تاريخى بسنجيم.
از آنچه آورديم روشن شد كه آنان كه بر اين پندار رفته اند، جهل مردمان آن روزگار و ناآگاهى آنان از كتابت را بهانه اى گرفته اند براى توجيه آنچه پنداشته اند، اكنون بنگريم اين پندار چه مايه از حقيقت را به همراه دارد تا آنگاه ديگر نكات را بررسيم. به لحاظ تاريخى اين حقيقت پذيرفتنى و قطعى است كه كتابت در جامعه جاهلى شايع نبوده است و كسان بسيارى از آن آگاهى نداشته اند، اما بر اساس نصوص تاريخى نمى توان پذيرفت كه اين گونه كسانى مثلاً از هفده نفر تجاوز نمى كردند، بدانگونه كه «واقدى» آورده است. ۲ برخى از پژوهشگران ضمن اينكه كمبود كاتبان را پذيرفته اند، براساس نصوص تاريخى كسان بسيارى را فهرست كرده اند كه كتابت مى كرده اند و با نوشتن آشنا بوده اند. ۳
هاشم معروف حسنى نيز به اين نكته پرداخته است. براساس برخى از نصوص تاريخى، داورى «بلاذرى» در فتوح البلدان درباره تعداد آشنايان با كتابت را نمى پذيرد، البته بر اين نكته تأكيد مى كند كه كتابت، گسترده و شايع نيز نبوده است. ۴

1.هدى السارى مقدمة فتح البارى،ص۴

2.فتوح البلدان، ص۴۵۷؛ العقد الفريد، ج۴، ص۱۵۷

3.المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام، ج۸، ص۱۱۰ به بعد، بحث آقاى جواد على، بحثى است سودمند و مستند و دقيق.

4.بر اين نكته بسيارى از مؤلفان جديد پرداخته اند و گاه بحث را به افراط و تفريط كشانده اند. بنگريد به: عصر النبى ص۴۳۵، المفصل فى تاريخ العرب، ص۸، ج۱۰۵ به بعد؛ تاريخ سياسى اسلام، ج۱، ص۱۳۴، موسوعة التاريخ الاسلامى، ج۱، ص۷۵ به بعد.

صفحه از 26