نكته هايی در نقد مقاله «دفاع از حديث (4)» - صفحه 122

است، و البته اينها از اقسام احاديث ضعيف و غيرمعتبر هستند. اين است وضعيت احاديث اين دو كتاب معتبر و مشهور. با اين وجود، آيا مى توان گفت فلان روايت چون در اين كتب آمده معتبر است، از طرف ديگر هنگامى كه وضع مشهورترين و معتبرترين كتابها چنين باشد، ديگر چه جاى استناد به كتابهايى چون تحف العقول، مكارم الاخلاق، قصص الأنبياء و غيره است؟ بنابراين وجود يك حديث در كتابهاى معتبر، دليل كافى براى اعتبار آن حديث نيست.
دليل دوم: گفته اند: حديث «حُسن تبعّل» آنقدر مشهور است كه ترديدى در صدورش باقى نمى ماند، اين دليل نيز مخدوش است زيرا:
اوّلاً: اين حديث ـ اگر مشهور باشد ـ مشهور روايى است و شهرت روايى فاقد اعتبار است.
ثانياً: اگر اصرار كنيد كه مشهور فتوايى است مى گوييم: مشهور فتوايى رأساً اعتبار ندارد و حجيّت خبر را اثبات نمى كند، بلكه ـ آگر آن را معتبر بدانيم ـ جابر ضعف سندى خواهد بود، ضمن آنكه مى دانيد بسيارى از فقها و اصوليان، شهرت فتوايى را در هيچ حدّى معتبر نمى دانند.
ثالثاً: اين خبر، مشهور روايى نيست؛ زيرا از ميان صدها كتاب روايى شيعه، فقط در چند كتاب وارد شده است.
رابعاً: شهرت، «قطعيت صدور خبر از معصوم» را اثبات نمى كند، بلكه ـ اگر آن را معتبر بدانيم ـ حداكثر موجب «ظنّ به صدور» خواهد بود و اين در حالى است كه نويسنده مقاله معتقد است شهرت موجب «علم به صدور» مى شود. به عبارت «ترديدى در صدورش باقى نمى ماند» توجه شود.
دليل سوم: نيز مخدوش است، زيرا اين روايت از امام صادق(ع) نقل نشده ـ و ما بزودى در اين باره نكته اى بيان خواهيم كرد.
دليل پنجم: كه همانا ادّعاى استفاضه اين روايت است، با توجه به برخى توضيحات ارائه شده، و توضيحاتى كه بزودى داده مى شود، ادّعايى نادرست است؛ بنابراين استفاضه اى در كار نيست و لازم است درباره اين روايت بررسى دقيق سندى صورت پذيرد و راهى براى

صفحه از 121