103
روح و ريحان ج3

و نمى رسد احدى از پادشاهان را از مال من و از آنچه در نزد فرزندى از فرزندان من است ظاهر كند و بخواهد .
و هر آنچه فرزند من على بفرمايد در مقادير مال من از كم و زياد راست گوى است ، و بعضى از فرزندانم را كه داخل نمودم و نامهاى ايشان را ياد كردم براى رفعت شأن ايشان است ، و فرزندان كوچك و مادرهاى فرزندان من هر كه در خانه اش نشست و در پرده اش مستور شد هر آنچه در زمان حيات من داشته اند باز بدهند .
و هر يك از زنان من شوهر اختيار كرد ديگر نبايد چيزى بخواهد مگر آنكه فرزندم على بخواهد به او چيزى بدهد ، و همين طور است عمل دخترهاى من .
و نبايد يكى از زنهاى من يكى از دخترهاى مرا كه از مادر ديگر باشد شوهر دهد ، سلطنت و رأيى از براى ايشان نيست مگر به رأى و مشورت آن بزرگوار باشد ، و اگر بدون اذن و صلاح ديد آن جناب اين كار را كنند هر آينه خلاف با خدا و رسول كرده اند و معارضه در ملك وى نمودند و فرزند من شناساتر است در نكاح دادن قومش اگر بخواهد تزويج كند و اگر بخواهد بگذارد ، و ايشان را هم در اول اين كتاب وصيت كرده ام و خدا را گواه گرفته ام بر ايشان .
و نيست احدى را كه بگشايد و باز كند وصيت نامه مرا يا آنكه اشاعه نمايد ، و آن وصيت بهمين طرزى است كه ياد كرده ام و نام برده ام ، هر آن كس بدى كرد بر خود كرده است و هر آن كس خوب كرد به خودش برمى گردد ، و نيست پروردگار ستم كننده به بندگان ، و نمى رسد پادشاهى و غير او را كه خلاف و نقض عهد نمايد و بگشايد ، و اين موردى كه مهر مى كنم آخر وصيت نامه است ، و هر كس بگشايد بر او لعنت خدا و غضب او و ملائكه و تمام مسلمين و مؤمنين باد ! » .
و آخر اين وصيت نامه را حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام و جمعى از شهود مهر كردند .


روح و ريحان ج3
102

در ترجمه وصيت نامه حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام است

آنچه از معانى اين فقرات شريفه تلخيص كرده ام اشاره كنم : پس از اقرار و اذعان به شهادتين و تصديق بما جاء به النبى صلى الله عليه و آله وما نزل به الروح الامين ، حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمودند :
« اين وصيت را به خطّ خودم از وصيّت جدم اميرمؤمنان عليه السلام و پدران بزرگواران ديگرم حرف به حرف نسخه كرده ام ، و اكنون وصيت مى كنم به فرزندم على و فرزندان ديگر من بعد از وى كه با او هستند ، پس رشدى از ايشان اگر يافت و خواست ايشان را در اين كار قرار و استوار كند مختار است ، و اگر كراهتى پيدا كرد و بخواهد بيرون كند اختيار دارد ، و ايشان را امرى نيست ، و وصيت مى كنم به سوى او در خصوص صدقات و اموال و اطفالى كه مى گذارم و فرزندانم سيّما ابراهيم و عباس و اسماعيل و احمد و ام احمد ، و امر زنان من در دست فرزندم على است ، و ثلث صدقه پدرم و اهل بيت من با اوست هر كجا مى خواهد بگذارد و صرف نمايد و چگونه ذوالمال در مال خود تصرف مى كند او را نيز همين نحو قدرت بر تصرّف است هر نحو بخواهد اجازه بدهد در عيال من .
اگر خواست از اموال من بفروشد يا ببخشد يا صدقه دهد از آنچه استثناء نكرده ام ، و آن جناب وصىّ منست در مال من و اهل من واولاد من .
اگر بخواهد قرار دهد برادرانش را كه در اول اين كتاب نامهاى ايشان را ذكر كردم .
و اگر بخواهد ايشان را بيرون نمايد ، و اگر بخواهد مردى از ايشان تزويج كند خواهر او را بدون اذن و امر او نتواند .
و هر پادشاهى كه بخواهد كشف كند و مانع شود از آنچه ياد كرده ام در اين كتاب هر آينه از خدا و رسول خدا بيزار است و خدا و رسول هم از او بيزارند ، و بر او باد لعنت خدا و لعنت لعن كنندگان و لعنت ملائكه مقرّبين وانبياء و مرسلين و جماعت مؤمنين .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 177627
صفحه از 427
پرینت  ارسال به