خرد در آغاز نمايش خويش به اين سراچه تن درود آفريدگار و شناسائى پروردگار را فرمان داد ، و به درگاه كارساز بى انباز رهنمون شد ، پس به فرمان اين پيغمبر پنهان شناختن خدا و پيغمبر آشكار كه آورنده فرمانهاى او است و شناختن نگاهبانان اين كيش بسيار پسنديده و سزاوار است چنانكه فرمود : بگرويد به خدا و پيغمبرش و به آن روشنائى كه از آسمان به زمين فرستاديم و آيين ما هم همين است .
در صفات ثبوتيه است كه بايد براى خدا ثابت نمود
پس به فرمان خرد در خداوند هشت نشان بايد باشد كه همه آنها يكيست و آن يك از هستى وى جدا نيست :
نخست : هميشگى هستى اوست كه بوده است وهست و خواهد بود ، نبوده است روزى كه نباشد ، و نشايد روزگارى جز از فرمان وى استوار گردد ، و اگر نه توانگر و بى نياز و آفريدگار و كارساز نخواهد بود .
دوم : تواناست هر آنچه بخواهد مى شود و توانائيش به هر چه جز اوست پيوستگى و بستگى دارد ، و هر زبردستى زير دست توانائى وى است .
سوم : زنده است و زندگانى بندگان نيز از اوست ، و نبايد گفت : زنده بودن خداوند نشانه برون از هستى اوست چنانكه برخى از بيخردان رفته اند .
چهارم : خواهشمند فرمان است از بندگان و مى خواهد كارهاى ناپسند كه زيان آورد بجاى نياورند ، و اين خواستن هم دانستن و دانشى است كه در نيكى و بدى ايشان دارد ، و هرگز كار تازه اى كه در پيش سپس آيد بر وى نيايد ، گروهى خواست خدا را به دو گونه پنداشته اند : يكى يك است با هستيش و برون نيايد ، و آن ديگرى براى ماها هست شد تا پيوستگى ماها به وى باشد .
پنجم : خداوند داناست ؛ از آنكه هميشگى در هستى اوست و هر آنچه پيدا و نهان است از وى بپاست ، ناچار بايد از همه كس آگاه باشد ، ببيند و بشنود و بداند و دانشش چون