توانائيش به همه بندگان برسد .
ششم : خداوند شنوا و بيناست ، نه آنكه مانند ماها بندگان نيازى به پاره اى داشته باشد ، همانا بينائى و شنوائى وى خود هستى است .
هفتم : خداوند گوياست باز نه از راه نياز به پاره اى از زبان ، و گويائى خدا آفريدن آوازيست در تنى ، و اگر جز آن است كاست و كمى و زيان به بارگاهش راه يابد ۱ .
آرى گروهى از دانشمندان را در گويائى خداوند سخنان است ، برخى گويائى را خود هستى دانند و گروهى جدا از خدا ، و ما هر آنكه دانشمند است و خاموش گويا دانيم .
هشتم : خداوند درست كار و كردار است ، و داد از ستمگر خواهد ، و به فرياد ستم رسيده برسد ، و داد خواهى نمايد ، و جز كار نيك نكند ، و آنچه زشت است از وى پديد نيايد ، و خود مى دانى زشت كار از دانش تهى است .
در صفات سلبيّه است كه بايد از خداوند سلب نمود
هفت چيز ديگر است كه بايد از خداوند بردارند و براى وى روا ندارند ، بدين گونه آن هشت نشانه كه شمار درهاى بهشتند نشانه هاى هستى اند ، و اين هفت بشمار درهاى دوزخ نشانه هاى نيستى :
نخست : خداوند دو چيز بهم پيوسته و آميخته نيست ، و اگر نه هر يك را به ديگرى نياز است و ديگر هستى خدا جاويد نمى ماند .
دوم : خداوند را تنى نيست ؛ از آنكه تن را درازى و [...] ۲ فرورفتنى درخور است ، و هر آنكه دارنده تن و نماينده اين نشان او را جايگاهى بايد .
سوم : خداوند ديدنى نيست ، و اگر چنين است بايد به يك سوى و كنارى باشد تا ديده شود ، و تا تابش چشم به وى برسد ، و آنان كه بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله سه نفر ديگر را جز داماد