113
روح و ريحان ج3

نماينده برازنده وى است كه با بندگى پسنديده سى سال در سايه آن سايه خدا آسايش فرمود و دمى جز خواهش وى نياسود ، گفتارش را شنيد و از كردارش آموخت ، در راهش خونها ريخت و جانها گرفت ، تا پس از سى سال و چيزى تن پاكش به خاك شد ، و يازده تن از پاكان فرزندان آن بنده يزدان براى نگاهدارى اين آئين جانشين شدند ، و سه تن از ايشان به نام پيغمبر و سه تن ديگر هم نام پدرند ، و دو تن هم نام يكديگر ، و نام يك تن برانگيخته از نام برادر ، و آن يك به نام چشمه دانش است ، و فرزندش مانند پور عمران دور از آلايش .
پس بايد هميشه گفت و گرويد و در دل سپرد كه : هر يك از اين سيزده تن با آن يكتا گوهر بى همتا كه دخت پيغمبر است برابر و برادرى ندارند و ما را به جز ايشان پناهى نيست ، و از شناسائى و راهنمائى ايشان خدا را شناخته ايم ، و در روز نخست به دوستى ايشان پيمان بسته ايم ، و در اين جهان راه بندگى از ايشان آموخته ايم ، و در روز پسين هم از خواست ايشان به بهشت جاويدان رخت كشيم ، و از آتش سوزنده دوزخ رهائى يابيم مگر چند چيز را نپذيريم و بگذاريم .

در شش چيز از عقايد و هفت چيز از قواعد كه اصول و فروع ايمان است ترجمه مى شود

نخست : بالا رفتن پيغمبر برگزيده است از زمين به آسمانها با همان تن پاك ديده شده در پايان شب كه انجام آن رفتن رسيدن به خداوند بود ، و كسى هم در ميان نبود و سخنان چند شنود و برگشت و به بستر خواب خويش آرميد ، و هر كس جز اين سخن گويد پيغمبرى او را نخواسته است .
دوم : گرويدن به پرسش دو فرشته فرخنده است در گور .
سوم : كشيدن پل است بر دوزخ براى گذشتن كه درازى آن سه هزار سال مى نمايد .
چهارم : آويختن ترازوى داد خواهى است براى سنجيدن كارها .


روح و ريحان ج3
112

در ستايش پيغمبر آخر الزمان صلى الله عليه و آله و فرزندان برگزيدگان آن بزرگوار است يكان يكان

و برگزيدگان از ايشان پنج تن اند ، و يك تن به آئين ما كه پس از همه برانگيخته شد و در سال هزار و سيصد و هفده در خانه خدا اين پايه بلند را استوار فرمود بر همگى افسرى و برترى داشت ، و جامه پيغمبرى را به راستى و درستى پوشيد ، و بر آنان كه در روى زمين بودند از خُرد و بزرگ ، پير و جوان ، سياه و سفيد ، فرمان يزدان را رسانيد ، و كوشش بى اندازه فرمود ، و هراسى از كسى در دل نداشت با آنكه رنج و آزار فراوان از بى خردان روزگار خود ديد ، براى خواست خدا شكيبائى آغاز كرد ، دو لب به نفرين نگشود ، و سزاى ناسزاهاى ايشان را روا نداشت جز خواهش آمرزش ، تا آنكه دلهاى بنده هاى رميده را به سوى خداوند بى مانند برگردانيد .
و تاكنون افزون از يك صد هزار كرور خدا شناسند ، سپاس اين پيغمبر برگزيده را فراموش نكنند ، و در پنج هنگام بر بلنديها آوازه بزرگى و بزرگواريش را برآورند .
و براى راستى گفتار آن پيغمبر بزرگوار دو گواه درخشنده تابنده همراه بود :
نخست : فرمان يزدانى و نامه آسمانى است كه رشته آئين اين گروه انبوه به وى پيوسته و بسته است ، و هر آنچه در بالا و پست هست در اوست ، و هر كس از اين آئين و دستور كناره جويد به همان نامه آسمانى سوگند مى خورم كه وى بدبخت است و زيانى سخت دارد . و شگفت آن است هر شيرين زبان و تيز سخنى كه پاره اى از اين نامه بخواند فريفته وى گشت ، و هر دانشمند بى مانندى از شنيدن گفتارى از آن ، نامه هاى گذشتگان و پيشينيان را بشست .
پس هر كس از پيروى اين نامه سر پيچد بايد سرش را برداشت و به آتشش سوزانيد ، و از شمار خداپرستان دورش كرد ، و پاداش هميشگى او را به فردا خواست .
و گواه ديگرش : كه در آستين و پروريده آن دست مهر آئين بود فرخنده داماد نيك نهاد ،

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 177605
صفحه از 427
پرینت  ارسال به