133
روح و ريحان ج3

أو لذّة فى غير محرّم » 1 .
يعنى : « سزاوار نيست عاقل از خانه اش حركت نمايد مگر براى تحصيل قوت و اصلاح امور معاشيه اش يا براى تحصيل زاد آخرت يا براى لذّتى كه حرام نباشد » .
پس حضرت عبدالعظيم با حسن عقيدت و كمال محبتى كه به امام زمان داشته ، اُنسى به وطن مألوف و مجاورت قبور ائمه هدى عليهم السلام و مصاحبت دوستان و فرزندان چه قدر بر وى امر صعب و سخت شد كه مباعدت و مهاجرت از خدمت ايشان را اختيار فرموده و به بلد غربت متحصّن گشته ، و از شهرى به شهرى با كمال خوف و ترس حركت كرده و آسايش بر وى حرام گرديد ، تا رسيد بر ايشان آنچه رسيد .
نعم ما قيل :

سافِرْ إذا حاوَلْتَ قَدْراسارَ 2 الْهِلالُ فَصارَ بَدْرا
و در حديث نبوى صلى الله عليه و آله است : « من فرّ بدينه من أرض إلى أرض وإن كان شبراً من الأرض استوجب الجنّة وكان رفيق ابراهيم عليه السلام » 3 .
يعنى : « هر كس بواسطه حفظ دين خود از زمينى بزمين ديگر فرار كند اگر چه يك وجب باشد بهشت بر او واجب است و در آن رفيق ابراهيم عليه السلام است » .

در اقسام هجرت از حلال و حرام است

پس در اين مقام عرض مى كنم :
هجرت دو قسم است : يكى حرام و يكى واجب .

1.المحاسن ۲/۳۴۵ ح ۴ ، الكافى ۵/۸۷ ح ۱ ، من لا يحضره الفقيه ۴/۳۵۶ .

2.در چاپ سنگى : صار .

3.مجمع البيان ۳/۱۷۲ ، جوامع الجامع ۱/۴۳۳ و در پايان آن چنين است : وكان رفيق ابراهيم ومحمد عليهماالسلام . نيز بنگريد به : كشاف زمخشرى ۱/۵۵۵ ، نور الثقلين ۱/۵۴۱ ، مجمع البحرين ۴/۴۹۹ ماده ( وسع ) .


روح و ريحان ج3
132

سؤال نمودند ، و كمال تقرّب آن جناب را به امامين همامين عليهماالسلام يافتند و بر ارادت و خلوص ايشان افزود .
پس نگذاردند آن جناب حركت نمايد .
و اگر اين قول اخير را تصديق نمائيم بعيد نيست ؛ از آنكه حضرت عبدالعظيم عليه السلام به زيارت لقاء حضرت رضا عليه السلام مشرف نشده بود و خواست اداء حق امام ثامن ضامن را نموده باشد .
سائرين از ائمه طاهرين بنا بر حديث مشهور كه فرمودند : « هر امامى بر اين امت حقّى دارد ، اگر كسى خواهد حق ايشان را ادا نمايد بايد به زيارت ايشان رود » .
وبيايد در اقوال علماء قولى كه در كتاب رجال داعى ديده است : حضرت رضا عليه السلام تنصيص فرمود به زيارت حضرت عبدالعظيم و ثوابى براى زائران بزرگوار بيان نمود .
پس حسن حالت آن جناب مقتضى بوده است كه به زيارت حضرت رضا عليه السلام رود و آن جناب هم قبل از وفات و ملاقات حضرت عبدالعظيم زيارتش را از دوستانش بخواهد .

هجرةٌ عظيمه

بدان در حديث است : « من سعادة المسلم أن يكون كسبه فى باب داره » 1 .
يعنى : « سعادت مرد در آن است كه كسب معيشت وى در دَرِ خانه اش باشد و از خانه اش حركت ننمايد » .
و در حديث است : « لا ينبغى للعاقل أن يكون ظاعنا الاّ فى ثلاث : مرمّةً لمعاش وتزوداً لمعاد

1.بدين عبارت در متون حديثى نيافتم ، ولى در كافى ۵/۲۵۷ باب ان من السعادة أن يكون معيشة الرجل فى بلده سه روايت نقل كرده به مضامين مشابه كه اولين آنها اين است : قال على بن الحسين عليهماالسلام : « إن من سعادة المرء أن يكون متجره فى بلده ويكون خلطاؤه صالحين ويكون له ولد يستعين بهم » .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 177474
صفحه از 427
پرینت  ارسال به