سؤال نمودند ، و كمال تقرّب آن جناب را به امامين همامين عليهماالسلام يافتند و بر ارادت و خلوص ايشان افزود .
پس نگذاردند آن جناب حركت نمايد .
و اگر اين قول اخير را تصديق نمائيم بعيد نيست ؛ از آنكه حضرت عبدالعظيم عليه السلام به زيارت لقاء حضرت رضا عليه السلام مشرف نشده بود و خواست اداء حق امام ثامن ضامن را نموده باشد .
سائرين از ائمه طاهرين بنا بر حديث مشهور كه فرمودند : « هر امامى بر اين امت حقّى دارد ، اگر كسى خواهد حق ايشان را ادا نمايد بايد به زيارت ايشان رود » .
وبيايد در اقوال علماء قولى كه در كتاب رجال داعى ديده است : حضرت رضا عليه السلام تنصيص فرمود به زيارت حضرت عبدالعظيم و ثوابى براى زائران بزرگوار بيان نمود .
پس حسن حالت آن جناب مقتضى بوده است كه به زيارت حضرت رضا عليه السلام رود و آن جناب هم قبل از وفات و ملاقات حضرت عبدالعظيم زيارتش را از دوستانش بخواهد .
هجرةٌ عظيمه
بدان در حديث است : « من سعادة المسلم أن يكون كسبه فى باب داره » 1 .
يعنى : « سعادت مرد در آن است كه كسب معيشت وى در دَرِ خانه اش باشد و از خانه اش حركت ننمايد » .
و در حديث است : « لا ينبغى للعاقل أن يكون ظاعنا الاّ فى ثلاث : مرمّةً لمعاش وتزوداً لمعاد