147
روح و ريحان ج3

اربعه تقسيم كرد ، و بر همين منوال علماء رجال مشى كردند و آن اصطلاحات را شيوع دادند .
و مرحوم شيخ محمد حسين طاب ثراه در كتاب « فصول » فرمود : خبر بر دو قسم منقسم مى شود : صحيح و غير صحيح .
اما خبر صحيح : آن است معتضد به امارات و قرائنى باشد كه موجب اعتماد و وثوق گردد چه از جهت وثاقت روات و چه از جهات ديگر ، اما خبر غير صحيح خود بديهى است .
و [به] بيان ديگر : علماء متقدمين اعتضاد و استناد به عمل جماعتى از روات داشته اند يا آنكه هر يك از ايشان اعتماد به قول استاد و شيخ خود مى نمودند ، يعنى : اگر استاد مى فرمود : اين روايت صحيح است ، آن را صحيح مى دانستند و الاّ فلا ؛ چنانكه صدوق بر تصحيح شيخ و استادش محمد بن حسن بن وليد تصريح فرمود .
و ديگر قرب به زمان ائمه طاهرين عليهم السلامو معاصر بودن با تابعين ايشان كمال مدخليّت در صحت و سقم روايت دارد .
اما متأخّرين بنا بر اين كه زمانشان با ازمنه ائمه طاهرين عليهم السلام دور شد ، و روايات مندرس گرديد ، و حالات روات بر حسب استعدادات اختلاف يافت ، و زلل و خلل در كلمات منقوله پيدا گرديد ، و ناچار هر قدر زمان از مبدء دورتر است خطاء و نسيان بيشتر ظاهر مى شود چنانكه گويند : كثرةُ الوسائطِ تَدُلُّ على كثرةِ المَفاسِد ، از اين جهت اجلاء علماء براى توثيق روات و تحرّز از كذب ، اين اصطلاحات [را] كه ادوات تحصيل علم است تعيين فرمودند تا از آنها معانى هر يك از الفاظ معلوم و واضح شود .
اما روايت صحيح در آن كتاب بنحوى كه تعريف شده است : وهو ما كان جميع سلسلة سنده اماميّين موثقين مع الاتصال بالمعصوم صريحاً أو مفهوماً بالفحوى والامارات كمضمرات


روح و ريحان ج3
146

باشد ؛ براى آنكه احتمال خطاء در غير معصوم معلوم است مگر آنكه خبر متواتر باشد آن وقت افاده علم مى كند ، و اين مسأله را فروع بسيار است و شقوق بى شمار .
اما متواتر معنوى : آن است كه جماعتى بر معنى خبرى و كلامى اتفاق نمايند اگر چه الفاظ آن به توسط روات مختلف باشد ، يعنى هر كس بخواند بداند از اين كلام اين معنى خاص را خواسته اند مانند خبر ولايت .
اما متواتر لفظى و معنوى : آن است جماعتى بدون اختلاف خبر دهند كه اين خبر و كلام صادر از امام است بدون اختلاف در لفظ و معناى آن ، مانند بعضى ادعيه و اذكار ، و نظائر آن نيز زياد است .
و براى ميمنت در تقسيم خبر عبارت يكى از علماء اعلام را مى نويسم :
الخبر ينقسم الى المتواتر الذى يفيد بنفسه العلم العقلى بالصدق مع ذكر الواسطة عند وجودها واستواء الطرفين والواسطة فى البلوغ الى حد يمتنع عند العقل تواطؤهم على الكذب ، والى التظافر الذى يفيد بنفسه العلم العادى بالصدق أو العقلى مع اسقاط الواسطة عند وجودها ، والى الواحد المحفوف بالقرائن القطعية ، والى الواحد غير العلمى .
وهو ينقسم إلى المرسل والمسند ، المنقسم الى الصحيح والحسن والموثق والقوى الاعلى أو الأوسط أو الأدنى والضعيف ونحو ذلك .

تشقيقٌ رشيق

مطلب دوم : در خبر صحيح و حسن و موثق و ضعيف است

واضح است كه اصول اسانيد احاديث و اخبار در نزد محدثين معتمدين چهار است :
اول : صحيح ، دوم : حسن ، سوم : موثق ، چهارم : ضعيف .
و مرحوم فيض در « وافى » فرمود : اين اصطلاحات جديده در نزد قدماء از اصحاب ما مرسوم نبوده است بلكه مرحوم علاّمه ـ أعلى اللّه مقامه ـ تنويع و توزيع فرمود و به شقوق

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 177612
صفحه از 427
پرینت  ارسال به