يقلّدوه » 1 . و امام عليه السلام تمام شرائط اجتهاد را در اين كلمات شريفه بيان فرموده ، يعنى : « هر يك از فقهاء كه جان و دين خود را نگاه دارد و خلاف هواء نفس عمل نمايد و اطاعت امر آقاى خود را كند پس بر عوام است او را تقليد نمايند » .
و يكى از شرائط اجتهاد تحصيل علم عربيه است از صرف و نحو و منطق و بيان و لغت و رجال و درايت و اصول و فقه و تفسير و كلام و علم حديث .
پس مجتهد آنچه از شارع مقدس صادر شد و خواست از مكلفين و واجب است عمل كردن به آن همه را بايد بداند و طريق دانستن معانى كتاب خدا و سنت رسول صلى الله عليه و آله اكتساب اين علوم مسطوره است .
به عبارت فارسى باز عرض مى كنم : مجتهد بايد معنى كتاب خدا و اقوال سيد انبياء را بفهمد و احكام تكليفيه كه راجع به ماها مكلفين است از اين دو مأخذ و مصدر استنباط و استخراج كند ، و در كوشش آن به قدر امكان تقصير نورزد ، حال كه چنين است مرتبه اجتهاد در تلو امام است چنانكه امامت در تلو رسالت است و رشته رسالت هم به ساحت الوهيت و ربوبيت پيوستگى دارد و آنان كه مقلدين اند در مرتبه آخرين اند .
بناءً على هذا به مفاد « فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُم لاَ تَعْلَمُونَ » 2 خوب است بعضى از اهل منبر تصحيح هر حديث و خبر را از اهلش بخواهند .
و از علومى كه مذكور شد بايد مجتهد بداند علم رجال و درايه و حديث است چه قدر شايسته است ذاكر در اين امر أَهَمّ غافل نشود ، و از مجتهدين اين زمان استجازه از احاديث مدونه در كتب اربعه يا مؤلَّفات او نمايند يا عموم كتابهاى احاديث عربيه و فارسيه ، و مشربش را بطريقه واحده قرار دهد كه در اجازه مجتهد عالم و انفاس قدسيه وى اثر ديگر است ، و اين استجازه هم من حيث المجموع تقليدى از قول مجتهد ، و در دنيا و آخرت ناقل