171
روح و ريحان ج3

مذكور ، و در آخر آن فرموده است : « وإن كان رسول اللّه صلى الله عليه و آله لم يقله » يعنى : « ترتيب چيزى از ثواب را بر عملى وجوداً يا عدماً بشنود و به نيّت آن ثواب آن عمل را به فعل آورد به او اجر داده مى شود اگر چه پيغمبر صلى الله عليه و آله نفرموده باشد » .
و مرحوم شيخ على كركى در بعضى از مصنفات خود و مرحوم شهيد ثانى در « شرح لمعه » تصريح نموده اند ، و مرحوم ميرداماد در « حاشيه من لا يحضره الفقيه » فرمود : الحديث الضعيف من المسنونات والمكروهات حجة فليعمل به ، يعنى : حديث ضعيف در مسنونات و مكروهات حجت است پس بايد عمل كرد به آن ۱ .
على أى حال اين حديث ، سند و مأخذِ جوازِ نقلِ حديثِ ضعيف است ، و معتمد علماء اعلام است ، و علماء اصوليين فرموده اند : الاصحّ حجية الخبر الموثق والحسن والقوى والضعيف المنجبر بالشهرة ونحوها لحصول المناط ، وأيضاً الأصح حجية الأخبار الضعيفة فى السنن والكراهة ۲ .
و سابقاً عرض شد : يكى از اقسام اربعه حديث خبر ضعيف است وليكن هر كسى نمى تواند تميز دهد هر حديثى را از جهت مسند و مرسل بودن چنانكه بين مكروه و مستحب ، واجب و حرام ، اباحه و رخصت نيز تميز مى خواهد ، نقّاد و مميّز آنها مجتهدى است كه عالم به علم حديث و درايت و رجال باشد ، پس آن عالم اجازه از نقل هر كتاب و حديثى به هر كسى البته نمى دهد و بى جهت امر به اين اثم عظيم نمى فرمايد و معلوم شد صحت سند در تجويز نقل حديث ضعيف در مكروه و مستحب ، اما بايد حديث ضعيف را دانست و فهميد چگونه است و متعلق او چه چيز است ؟
مثلاً روضه خوان اگر حديث ضعيفى در گريه كردن شيعيان كه عمل مستحبى است نقل

1.بنگريد به : الفصول الغروية : ۳۰۶ ( چاپ سنگى ) ، فوائد الاصول ، كاظمى ۳/۴۱۳ ، منتهى الاصول ۲/۲۱۲ .

2.رجوع كنيد به : نهاية الافكار ، آقا ضياء عراقى ۲/۲۷۸ ، دروس علم الاصول ، صدر ۱/۲۶۱ ، مصباح الاصول ۲/۳۲۱ .


روح و ريحان ج3
170

احاديث مستجازه مصون و محروس است و بر او حرجى نيست ، و اگر ذاكر و محدثى خود را به مجتهدى شناسانيد و آن مجتهد او را بر حسب استعدادش اذن به قرائت احاديث مخصوصه از كتابى مخصوص يا عموم كتابهاى مجلسى مرحوم مستقلاً داد ثمره اش اين است كه در ذكر روايت مرسل و مقطوع و ضعيف و امثال آنها كه مذكور شد ديگر بر او بحثى نيست .

در جواز عمل است به اخبار ضعيفه

و اين بنده كه خاك نعال محدثين محسوب نمى شود اخبار ضعيفه را بنا بر اجازه مجتهد مجيز خود جائز مى داند در مسنونات و مكروهات ، و اين اجازه و اذن براى جواز تسامح است بواسطه حديث : « من سمع شيئاً من الثواب على شى ء فصنعه كان له أجره وإن لم يكن ما بلغه »۱ ، يعنى : « كسى كه چيزى از ثواب بشنود براى به جاى آوردن چيزى پس بجا آورد ، اگر چه در واقع آنچه را كه از ثواب شنيده است نباشد به وى همان ثواب را مى دهند » .
واين حديث از محمّد بن يعقوب كلينى در كتاب « اصول كافى » از على بن ابراهيم ، از پدرش ابراهيم بن هاشم ، از محمد بن ابى عمير ، از هشام بن سالم كه تماماً از روات ثقات اند ، و از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است .
و ايضاً در آن كتاب از حضرت باقر عليه السلام مرويست : « من بلغه ثواب من اللّه على عمل فعمل ذلك العمل ذلك الثواب اوتيه وإن لم يكن الحديث كما بلغه »۲ .
و در كتاب « ثواب الأعمال » ۳ حديث سابق مرويست از حضرت صادق عليه السلام به مضمون

1.كافى ۲/۸۷ ح ۱ ، فلاح السائل ، سيد ابن طاوس : ۱۲ ، وسائل الشيعة ۱/۸۲ ح ۱۸۷ ، اقبال الاعمال : ۶۲۷ .

2.كافى ۲/۸۷ ح ۲ ، وسائل الشيعة ۱/۸۲ ح ۱۸۸ ، بحار الانوار ۲/۲۵۶ ح ۴ .

3.ثواب الاعمال : ۱۳۲ و۳۲۰ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 177537
صفحه از 427
پرینت  ارسال به