269
روح و ريحان ج3

يابن رسول اللّه ! آن كسانى كه طاعت و مودّتشان را خداوند واجب كرد و اقتداء به ايشان را لازم نمود آنها كيانند ؟
پس فرمود از براى من : « اى كابلى ! به درستى كه اولى الأمر آن چنانى كه خداوند ايشان را پيشوايان مردمان قرار داده و طاعت ايشان را واجب كرده اميرمؤمنان على بن أبى طالب عليه السلام است ، پس امر منتهى مى شود به ما » . آن گاه آن جناب سكوت فرمود .
ابو خالد گفت : عرض كردم : روايت شده است از براى ما كه اميرمؤمنان فرموده : « زمين خالى از حجت نمى ماند » آيا امام و حجت بعد از شما كيست ؟
فرمود : « پسر من محمد است ، و در تورات به نام باقر موسوم ، و علم را مى شكافد شكافتنى ، و وى حجت و امام است بعد از من ، و بعد از وى پسرش جعفر است ، و اسم او نزد اهل آسمانها صادق است » .
پس گفتم : اى آقاى من ! چگونه اسم او صادق است و حال آنكه همه شماها صادق مى باشيد ؟ !
فرمود : « پدرم مرا خبر داد از پدرش كه حضرت رسول فرمودند : در وقتى كه پسر من جعفر بن محمد الصادق متولد شود پنجمين از فرزندان او نيز به نام جعفر است و تجرّى مى نمايد و دروغ بر خدا مى بندد ، و او در نزد خدا جعفر كذّابِ مفتريست كه افتراء بر خدا مى بندد و مخالف امر پدر و حسد بر برادر مى ورزد و مى خواهد بداند و بطلبد سرّ غيبت امام ولىّ خدا را » .
پس حضرت على بن الحسين عليهماالسلام گريست گريستن شديدى و فرمود : « گويا مى بينم جعفر كذاب را كه مى رود در نزد خليفه طاغى و در مقام تفتيش امر ولىّ خدا كه در حفظ حق تعالى است و موكّل است بر حرم پدرش برمى آيد در حالتى كه نادان است به ولادت آن بزرگوار ، و حرص دارد خونش را بريزد در صورتى كه ظفر بيابد ؛ براى طمعى كه در


روح و ريحان ج3
268

و زكاتى از مال خود بدهد ، و صفوان بن يحيى چون بماند بعد از آن دو نفر اداء حقوق ايشان مى كرد ، بلكه هر كار خيرى كه براى خود مى نمود براى آن دو نفر هم مى نمود .
و صفوان در خدمت حضرت رضا عليه السلام مكانت و منزلت ديگر داشت ، و صفوان مكنّى به أبو محمد است و از اهل كوفه ۱ .
و نجاشى فرمود : صفوان بن يحيى ابو محمد البجلى بياع السابرى كوفى ثقة ثقة عين روى ابوه عن أبى عبداللّه عليه السلام ، وروى هو عن الرضا عليه السلام ، وكانت له عنده منزلة شريفة ۲ .
و كشّى نيز از زهد و عبادت و منزلت صفوان نقل كرده است ۳ .
و بعضى سى كتاب از مصنفات صفوان بن يحيى بأسمائها نقل نموده اند از آن جمله : كتاب « بشارات » و كتاب « تجارات » ۴ و كتاب « فرائض » و كتاب « محبت و وظائف » ۵ ، كتاب « آداب » ، كتاب « وصايا » .
و در هر يك از احكام نيز كتاب مخصوصى تصنيف فرموده ، و در سال دويست و ده از هجرت گذشته ، بعد از رحلت حضرت رضا به هشت سال فاصله وفات كرد ، و حضرت جواد حنوط و كفن وى را مرحمت فرمود ، و امر نمود اسماعيل بن موسى بر او نماز گزارد ۶ .

۰.خلاصه ابو خالد كابلى ـ كه موسوم به وَرْدان و ملقب به كنكر است ، و حالت وى در كتب رجال مشهور۷ـ گفت :ـ كه موسوم به وَرْدان و ملقب به كنكر است ، و حالت وى در كتب رجال مشهور۸ـخلاصه ابو خالد كابلى گفت : خدمت حضرت على بن الحسين عليهماالسلامشرفياب شدم و گفتم :

1.خلاصة الاقوال : ۱۷۰ شماره ۱ به نقل از شيخ طوسى ، نقد الرجال ۲/۴۲۲ شماره ۲۶۳۷ .

2.رجال النجاشى : ۱۹۷ ابتداى باب صاد شماره ۵۲۴ .

3.خلاصة الاقوال : ۱۷۰ وى را به نقل از كشى جزء اصحاب اجماع بر توثيقشان ذكر كرده است ، رجال النجاشى : ۱۹۷ .

4.احتمالاً همان است كه در رجال نجاشى از آن تعبير به كتاب الشراء والبيع شده است .

5.كذا، چنين عنوانى در كتابهاى صفوان نيامده ، شايد صحيح كتاب الحج و كتاب الوصايا باشد .

6.در باره كتابهاى صفوان و سال وفاتش رجوع كنيد به : رجال النجاشى : ۱۹۷ .

7.در باره ابو خالد كابلى بنگريد به : خلاصة الاقوال : ۲۸۷ شماره ۳ ، رجال ابن داود : ۱۵۶ ش ۱۲۴۹ و ۱۹۷ ش ۱۶۴۸ ، نقد الرجال ۵/۲۴ ش ۵۶۱۶ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 177587
صفحه از 427
پرینت  ارسال به