293
روح و ريحان ج3

از حضرت ابوالحسن على بن موسى عليه السلام سؤال نمود از معنى آيه « وَتَرَكَهُمْ فِى ظُلُمَاتٍ لاَيُبْصِرُونَ »۱ كه در سوره مباركه بقره است يعنى : خداوند كفّار را واگذارد در تيه ظلمات جهل و وادى غفلت كه بينائى از هيچ مقامى از مقامات معرفت نداشته باشند و كور باشند ، و اشكال در اين است كه چگونه خداوند بندگان خود را به خودشان وا مى گذارد ؟ و چگونه واگذاردن در خدا جايز است ؟
آن بزرگوار در جواب فرمودند كه : « موصوف به اين صفت نمى شود بلكه اين وصف از اوصاف خلق است ، وليكن خداوند چون مى داند كه از كفر و گمراهى و ضلالت برنمى گردند لهذا لطف و اعانت خود را از ايشان منع مى كند و بين ايشان و اختيارشان مى گذرد » .
پس معنى ترك تخليه است ، يعنى : واگذاردن ، به اين معنى بعد از علم ازلى بر كفر و ضلالت ايشان و قطع بر عدم رجوعشان به ايمان از لطف حق ممنوع مى شوند ، حال كه ممنوع شدند ديگر انصراف و انحرافى از براى ايشان نيست .
بناءً على هذا ، به همين نحو هستند تا وقتى كه به جهنم وارد شوند ، پس اگر به خود واگذارده شده اند به اين معنى است البته ، و واگذاردن و ترك خدا كافرين را به اختيارشان بر حسب علمى است كه بر كفر دائمى ايشان داشت .
پس سؤال كردم از اين آيه كه نيز در سوره مذكوره است : « خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ ..»۲ الى آخره .
فرمودند : « ختم به معنى طبع است كه همانا بر دلهاى كفار براى كفر ايشان عقوبتى است عظمى چنانكه فرمود : « بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْهَا ..»۳ الى آخره .
يعنى : خداوند مهر زد بر دلهاى آنها به سبب كفرشان پس ايمان نمى آورند مگر اندكى ،

1.بقره : ۱۷ .

2.بقره : ۷ .

3.نساء : ۱۵۵ .


روح و ريحان ج3
292

عن الكفر والضّلال ومنعهم المعاونة واللّطف وخلّى بينهم وبين اختيارهم » .
قال : وسألته عن قول اللّه عزّوجلّ : « خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ »۱ ؟ قال : « الختم هو الطّبع على قلوب الكفار عقوبةً على كفرهم كما قال عزّوجلّ : « بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً »۲ .
قال : فسألته ۳ عن اللّه عزّوجلّ هل يجبر ۴ عباده على المعاصى ؟
فقال : « بل يخيّرهم ويمهّلهم حتّى يتوبُوا » .
قلت : فهل يكلّف عباده ما لا يطيقون ؟
فقال : « كيف يفعل ذلك و هو يقول : « رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ »۵ ؟ ! » .
ثمّ قال : « حدّثنى ابى موسى بن جعفر ، عن ابيه جعفر بن محمّد ، أنّه قال : من زعم أن اللّه تعالى يجبر عباده على المعاصى أو يكلفهم ما لا يطيقون فلا تأكلوا ذبيحته ، ولا تقبلوا شهادته ، ولا [تصلوا ]وراءه ، ولا تعطوه من الزكاة شيئاً » .

امّا الترجمة :

۰.بدان كه اين حديث از احاديث شريفه است كه دلالت بر بعضى از مراتب توحيد و عدالت مى كند ، و شرح موجزى است از بعضى آيات كريمه متشابهه ۶ اگر جز ترجمه ظاهرى مقصودى مى داشتم هر آينه شواهد كثيره از تفاسير آل عصمت استشهادى مى نمودم ، عجالةً بدانند .
اين حديث را صدوق طاب ثراه در كتاب « عيون اخبار الرّضا » ذكر فرموده است ، بعد از حذف اسناد ، حضرت عبدالعظيم عليه السلام از ابراهيم بن ابى محمود روايت كرده است كه : وى

1.بقره : ۷ .

2.نساء : ۱۵۵ .

3.در چاپ سنگى : فسئله .

4.در چاپ سنگى : يجبرهم .

5.سجده : ۴۶ .

6.در چاپ سنگى : متشابه .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 188901
صفحه از 427
پرینت  ارسال به