315
روح و ريحان ج3

امراةٌ من أهل البادية الى النبىّ صلى الله عليه و آله وسلمومعها صبيّان حاملةً واحداً وأخرى يمشى ، فأعطاها النبى صلى الله عليه و آله وسلم قرصاً ففلقته بينهما ، فقال رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم : الحاملات الرحيمات لولا كثرة لعبهنّ
لدخلت ۱ مُصليّاتهنّ الجنّة » .

امّا الترجمة :

۰.عمر بن يزيد گفت :حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « زنى از اهل باديه خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلمشرفياب شد و دو طفل با خود داشت كه يكى را برداشته بود و ديگرى با او مى آمد ، پس حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله وسلمقرص نانى عطا فرمودند به آن زن . پس آن زن نان را شكافت و به آن دو طفل داد ، پس آن بزرگوار فرمودند : زنهائى كه اطفال با خود دارند و هنوز از ايشان جدا نشده اند رحم كنندگانند بر اطفال خودشان ، اگر بسيار بازى كردن آن زنها نبود همانا نمازگزارندگانشان وارد بهشت مى شدند » .
بنده عرض مى كند : در فقره اخيره حديث مراد از « لعب » اشتغال به اطفال است و بى اعتنائى به نماز و طهارت ، و اگر اين فقره از ايشان مرفوع باشد ناچار نماز مى كنند و اتيان به اين فريضه موجب دخول جنّت است .
و مى توان گفت : اين فقره تعريض است بر زنهاى باديه نشين كه طهارت و تقوا و پرهيزكارى از گناه ندارند .
به عبارت ديگر : هر زنى كه رحم كننده است بر اولاد خود و نمازگزار است بهشت خواهد رفت ، و الاّ فلا .

الحديث السادس والخمسون:[ در مذمّت باديه نشينان مخالف ]

۰.فى « العلل »۲عن الصّدوق طاب ثراه :فى « العلل » ۳ عن الصّدوق طاب ثراه : عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى ، عن حرب ،

1.در چاپ سنگى : لدخل .

2.علل الشرايع ۲/۵۹۹ ح ۴۸ ، وسائل الشيعة ۹/۴۱۶ ح ۱۲۳۷۰ ، مدينة المعاجز ۶/۱۸۱ ح ۱۹۳۰ .


روح و ريحان ج3
314

در يك حديث است كه : « آسمان يك سال و نه ماه مثل علقه و خون ديده مى شد ، و ديده نمى شد آفتاب » ۱ .
و اين خبر غريب است .
و در يك حديث ديگر است كه : « شبه اثر خون براغيث بر جامه ها ديده مى شد » ۲ .
و در حديث ديگر است : « گريه آسمان گريه اهل آسمان است » ۳ .

الحديث الخامس والخمسون:اين حديث را حضرت عبدالعظيم عليه السلام بواسطه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند

۰.فى « العلل »۴عن الصّدوق طاب ثراه : عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى ، عن محمد بن عمران بن يزيد ، عن حماد بن عثمان ، عن عمر بن يزيد قال : قال ابوعبداللّه عليه السلام :فى « العلل » ۵ عن الصّدوق طاب ثراه : عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى ، عن محمد بن عمران بن يزيد ، عن حماد بن عثمان ، عن عمر بن يزيد قال : قال ابوعبداللّه عليه السلام : « جاءت

1.بحار ۴۵/۲۱۰ ح ۱۹ ، كامل الزيارت : ۸۹ ح ۵ ، عوالم العلوم ۱۷/۴۶۸ ح ۶ ، مدينة المعاجز ۴/۱۴۳ ح ۱۱۴۵ .

2.مدينة المعاجز ۴/۱۴۶ ح ۱۱۵۲ ، كامل الزيارات : ۹۰ ح ۱۲ ، بحار الانوار ۴۵/۲۱۱ ح ۲۶ .

3.مرحوم مجلسى در بحار ۱۴/۱۸۲ اين مطلب را به نحو قول قيل آورده ، وى به نقل از قصص الانبياء راوندى مى گويد : بكاء آسمان آن است كه طلوعش به سرخى و غروبش نيز به سرخى باشد . سپس مى گويد : قيل : أى بكى اهل السماء ، وهم الملائكة . آنگاه به نقل از راوندى احتمال ديگرى نيز در مقام ذكر كرده كه آن كنايه از شدت مصيبت است بطورى كه انگار آسمان و زمين گريسته اند . البته سيوطى در الدر المنثور ۶/۳۱ در روايتى به نقل از ابو حاتم از عبيد از ابراهيم مى نويسد : قال : وتدرى ما بكاء السماء ؟ قال : لا . قال : تحمّر و تصير وردةً كالدهان .

4.علل الشرايع ۲/۵۹۸ ـ ۵۹۹ ح ۴۷ ، بحار الانوار ۱۰۰/۲۲۷ ح ۱۸ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 176390
صفحه از 427
پرینت  ارسال به