طاهرين عليهم السلامو ابناء مكرّمين ايشان بايد در خور ابدان و اجساد لطيفه ايشان باشد ، و هر مظروفى بايد جنسيّت با ظرف خود داشته باشد تا در آن بگنجد و بتواند او را در برگيرد ، چه روحانى باشد و چه جسمانى .
بنده عرض مى كنم : آن تربتى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلماز كربلا آورد و به امّ سلمه داد و مبدّل به خون شد از طينت طيّبه حسينيّه بوده است كه صدمه بر آن بزرگوار موجب انقلاب آن قبضه تربت طاهره شد براى جنسيّتى كه با وى داشته ، و حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله وسلم در حديث مبسوط فرمودند : « قبر كندم براى فرزندم حسين عليه السلام » .
و شهداء ديگر هم از همان طينت شريفه بودند .
به عبارت اخرى : آن طينت و خاك ملكوت اين طينت و تربت حسينيّه است ، پس ما رعايا را كه شيعيان مى باشيم دو طينت است : ظاهره و باطنه ، امّا ظاهره همين خاك محسوس است كه در وى مقبور و مستور مى شويم ، اما طينت باطنه همان است كه از فاضل طينات ائمه هدى عليهم سلام اللّه گرفته شده است ، و آن اشرف و الطف است و آن قالب و ظرف و مركب روح است تا تطابق و توافق بينهما بوده باشد نه تخالف و تضادّ ، و آن طينت باطنى هم خاك است امّا از اين آلايش پاك .
اكنون مدفن و مزار حضرت عبدالعظيم در اين حد و مكان شهر رى شد ؛ از آنكه طينت ملكوتيه اش از آن محل گرفته شد ، پس در آن محل شرافت سابقه و فضيلت قديمه بوده است ، و اگر در عرصه و اعيان رى تربتى افضل از آن بوده لابد از آنجا اخذ مى گرديد .
پس اصلاً اين خاك امتياز دارد ، اگر خبرى رسيده باشد در مذمّت رى بالعرض است و به جهت مذمت اهل و ساكنين اوست البته چنانكه ذكر مى شود ۱ .