337
روح و ريحان ج3

روح و ريحان ج3
336

و سلاطين چند در آن از سلطان محمّد خدابنده و سلطان ملك شاه و طغرل بزرگ بناهاى عاليه افراشته اند ۱ .

1.دكتر سيد احمد موسوى در مقاله اى تحت عنوان « مجموعه عبدالعظيم عليه السلام گنجينه اى از سنّت و هنر » كه در مجله « ميراث جاويدان » ش ۲۱ صفحات ۶۰ ـ ۶۷ چاپ شده ـ و البته از مصادر متنوعى بهره برده ـ سير تاريخى و روند پيدايش و تشكّل بناهاى آن مجموعه را به نحوى مطلوب بررسى نموده كه گزيده اى از آن را با حذف مصادر در اينجا عنوان مى كنيم تا مطالب متفرقه مذكور سامانى يابد : از بقاياى كاشى ها ، خشت هاى پخته و قطعات گچ بريهاى به دست آمده ضمن تعميرات آستانه عبدالعظيم عليه السلام در سال ۱۳۴۷ ه ش اينك به قطعيت مى توان گفت كه در نيمه دوم سده سوم هجرى به فرمان محمد بن زيد ، حكمران علوى طبرستان ( متوفاى ۲۸۷ ه ق ) ، ساختمانى ساده و احتمالاً بدون گنبد بر فراز خاك حضرت عبدالعظيم عليه السلام برپاى شده است . پيدايى بخشهايى از يك كتيبه به خط كوفى كه بر آن نام « محمد بن زيد علوى » ذكر شده و از سمت غربى حرم و درگاه اصلى آستانه به دست آمده است ، قطعيت اين امر را دو چندان مى كند . محمد بن زيد علوى در رى ( سده سوم هجرى ) : مندرجات تاريخ طبرستان ابن اسفنديار ( نگارش ۶۱۳ ه ق ) حاكى است كه محمّد بن زيد علوى ، معروف به داعى كبير ، در سال ۲۷۲ ه ق به رى لشكركشى كرده بدين قرار : « در شهر ربيع الاوّل سنه اثنين و سبعين و مأتين در رى تركى بود ساتكين گفتند ، محمد بن زيد را هوس افتاد كه به رى شود . از گرگان به دامغان رفت و از آنجا به سمنان روزى دو نزول كرد . . » . طى چند سال شهر رى در دست عمال خليفه عباسى ، المعتضد ، و داعى كبير دست به دست مى گشته و در چنين احوالى محقق است كه محمد بن زيد به بناى بقعه اى بر فراز خاك عبدالعظيم عليه السلام كه وى نيز نسب به زيد عليه السلام مى برد ، فرمان داده باشد . محمد بن زيد معروفترين و توانمندترين امير علوى طبرستان سرانجام در مصاف با محمد بن هارون ، سردار امير اسماعيل سامانى ، به قتل رسيد و تن بى سر وى را در مكانى كه به نوشته ابن اسفنديار به « گور داعى » در گرگان معروف بود به خاك سپردند . به نظر مى رسد كه آرامگاه امامزاده روشن آباد ( ميان كردكوى و گرگان ) مدفن محمد بن زيد معروف به گور داعى است . دوران آل بويه ( سده چهارم ) : ديلميان بويهى يكى از توانمندترين دودمانهاى شيعى در جهان اسلام در طى سده چهارم ، بعد از تصرف بغداد و تحت نفوذ گرفتن خلافت عباسى نيز به شهر رى نظرى مساعد داشتند و در دوران حكومت فخر الدوله ديلمى و آنگاه همسرش سيده ملكه خاتون كه به نيابت پسرش ابوطالب مجد الدوله رستم حكمران واقعى اين ديار بود ، شهر رى به عنوان يكى از قطب ها و مراكز تشيع ، پيشرفت شايان توجهى كرد و احتمالاً آرامگاه سيده ملكه خاتون كنونى در محدوده جاده خاوران مدفن اوست . در سده چهارم هجرى به روزگار عضدالدوله ديلمى ، بنا به نوشته كتاب النقض ، تعميراتى در ساختمان بقعه صورت پذيرفته كه پيدايى كتيبه ديگرى به خط كوفى از پى درگاه حرم اصلى عبدالعظيم از آن زمان مؤيد اين امر است . دوران سلجوقى ( سده هاى پنجم و ششم ) : كليه منابع و شواهد تاريخى ـ باستان شناسى ، حاكى است كه دوره سلجوقى دوره آبادانى گرفتن و شكوهمندتر شدن آستانه عبدالعظيم عليه السلام در رى بوده است ، زيرا اين شهر در دوران سلجوقى مدتى پايتخت بوده و روز به روز نيز بر توسعه و گسترش آن افزوده شده است . عبدالجليل رازى قزوينى در كتاب النقض بانى ساختمان اصلى حرم و هسته مركزى بقعه و گنبد را وزير شيعى بركيارق بن ملكشاه سلجوقى ، موسوم به « مجد الملك ابوالفضل محمد بن سعد براوستانى » ( براوستان ـ بردستان ) نوشته است . متأسفانه تاريخ دقيق اين اقدام عمرانى روشن نيست و با توجه به شهادت مجدالملك قمى در ۴۹۸ ه ق تاريخ اين ساخت و ساز را مى توان در ميان سالهاى ۴۷۷ تا ۴۹۲ ه ق تثبيت كرد . آستانه عبدالعظيم در دوران ايلخانى ( سده هاى ۷ و ۸ هجرى ) : ويرانى رى در پى حملات مغولان در سال ۶۱۷ ه ق دهشتناك گزارش شده است ، تا بدانجا كه بعد از نيشابور ، بيشترين ويرانى و زيان را متحمل گشته است و به نوشته بارتلد روسى در تذكره جغرافيايى ايران ديگر بار قامت راست نكرد ، و حتى با همه توجهى كه غازان خان ( حك : ۶۹۴ ـ ۷۰۳ ه ق ) به آبادانى اين شهر در پى خرابيها نمود ، افسوس كه اين دو شهر بزرگ ، چونان گذشته ، ديگر توان اوج گيرى نيافتند و به زودى ورامين و آن گاه تهران بر جاى همسايه خود نشستند . آيا در اين رويدادهاى سهمگين بر بقعه و بارگاه عبدالعظيم و ساير اماكن متبركه زيانى وارد شده و يا از ويرانى و غارت و چپاول مغولان رستند ؟ به هر حال منابع تاريخى و شواهد باستان شناسى در اين مورد ساكتند و كلاًّ شواهد ، گوياى اين حقيقت است كه در زمان ايلخانان مسلمان مغول ، غازان ، اولجاتيو و ابو سعيد ( ۶۹۴ ـ ۷۳۶ ه ق ) همچون بسيارى از نواحى ايران نسبت به زنده سازى و بازسازى و ترميم خرابيهاى گذشته آستانه عبدالعظيم اقدام شده است ، و اين امر از كتيبه هاى زيباى صندوق مزار چوبى نفيس با تاريخ ۷۲۵ ه ق روشن است . دوران تيمورى ( سده نهم هجرى ) : شاهرخ ، امير خوشنام ، نيكوكار و هنردوست تيمورى ( ۸۰۷ ـ ۸۵۰ ه ق ) ارادت خاصى به آرامگاه سيد عبدالعظيم داشت . به نوشته عبدالرزاق سمرقندى در كتاب مطلع السعدين و مجمع البحرين ( نيمه اوّل سده نهم هجرى ) ، اين امير تيمورى از هيچ كوششى در جهت بازسازى و زنده سازى بقعه و آرامگاه عبدالعظيم فرو نگذارد . نام همسر نيكوكار شاهرخ ، يعنى گوهرشاد آغا بيگم ـ بانى مسجد زيبا و شكوهمند گوهرشاد مشهد و خيرات و مبرات ديگر ـ همچنان بر تارك اين آثار و مآثر مى درخشد . دوره صفوى ( ۹۰۷ ـ ۱۱۳۴ ه ق ) : صفويان مدعى انتساب به امام موسى كاظم عليه السلام از سوى حمزه عليه السلام مدفون در آستانه سيد عبدالعظيم بودند ؛ بنابراين از روزگار شاه اسماعيل اوّل ( حكومت : ۹۰۷ ـ ۹۳۰ ه ق ) ، سردودمان صفوى ، اقداماتى در جهت شكوهمندتر كردن اين آرامگاه انجام گرفت . شاه طهماسب اوّل ( ۹۳۰ ـ ۹۸۴ ه ق ) جانشين وى در امر مراقبت و بازسازى ، ايجاد اضافات والحاقات به آستانه و سامان بخشى رقبات و موقوفه هاى آن از هيچ كوششى فرو نگذارد ، تا جايى كه مى توان گفت : اين معدود بنا را به صورت مجموعه اى بزرگ درآورد . شايد يكى از عللى كه به دستور وى بر اطراف تهران برج و بارويى كشيدند ، حفاظت و حمايت از اين مجموعه بوده است . دوره فترت ؛ افشاريه ، و زنديه ( ۱۱۳۴ ـ ۱۲۰۹ ه ق ) : در دوره هاى بعد از صفوى از فتنه افاغنه تا انتهاى كار نادر و به سر آمدن زنديه ، توجه و رغبت چندانى به رونق و آبادانى امامزاده نشان داده نشد و با وجود صدور فرمانى از سوى محمود افغان در خصوص تأييد توليت آستانه در همان خاندان امير خليل و امير عنايت باز در امور عمرانى اين مجموعه عظيم وقفه حاصل شد و به ركود گراييد . دوره قاجار و رونق گرفتن تازه مجموعه ( ۱۲۱۰ ـ ۱۳۴۳ ه ق ) : با پايتخت شدن تهران توسط آغا محمد خان ، سردودمان قاجار ( ۱۲۱۰ ه ق ) ، بار ديگر توجه به آستانه عبدالعظيم فزونى گرفت و با سرعت گرفتن آهنگ رشد و مهاجرت جمعيت ، بر تعداد زائران هر روز افزوده گشت ، و علاوه بر پادشاهان قاجار ، عده معتنابهى از دولت مردان و رجال و نيكوكاران مذكر و مؤنث در ايجاد مستحدثات و بازسازى و مرمّت ابنيه تمايل و اشتياق بيشترى نشان دادند . فتحعلى شاه قاجار ( ۱۲۱۲ ـ ۱۲۵۰ ه ق ) ، ناصر الدين شاه ( ۱۲۶۴ ـ ۱۳۱۳ ه ق ) و هلاكو پسر ناصر الدين شاه ، بيش از همه در اين امر كوشا بودند و اهتمام ورزيدند . ميرزا آقا خان نورى صدر اعظم ، و ميرزا حسين خان سپهسالار ، منشأ خدماتى عمرانى در اين مجموعه شدند . اقدامات عمرانى در دوره معاصر : در طى دوران بعد از قاجار از كوششهاى توليت آستانه كه از اعقاب همان توليت هاى سابق بوده اند ، بايد ياد كرد كه از محل اعانات و نذورات و كمكهاى مردمى با همكارى و نظارت سازمان اوقاف ( وزارت معارف ، اوقاف و صنايع مستظرفه ) در بازسازى و زنده سازى و سامان بخشى مجموعه سهم مهم و ارزنده اى داشته اند . به بخشى از عمليات مرمّتى در سال ۱۳۴۷ ه ش با همكارى سازمان ملى حفاظت آثار باستانى ايران به ويژه در سمت غربى و درگاه اصلى حرم با نظارت مرحوم دكتر پيرنيا و شادروان محمد تقى مصطفوى بايد اشاره كرد كه در منتهاى مهارت و استادى ، يكى از نمونه هاى ارزنده تعميراتى را به تماشا و يادگار گذارده اند . در سال هاى پس از انقلاب اسلامى باز اقدامات مهمى در جهت بازسازى اين مجموعه عظيم مذهبى صورت گرفته يا در دست اجراست كه شرح آن مجال ديگرى را مى طلبد .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 189413
صفحه از 427
پرینت  ارسال به