347
روح و ريحان ج3

جاهليّت مجوس غسل جنابت نمى كردند اما اعراب از جنابت احتراز داشتند ، مجوس با امّهات و بنات خودشان مباشرت مى كردند اعراب چنين نبودند ، مجوس خانه كعبه را بيت الشيطان ناميدند اما اعراب حج مى گزاردند و طواف مى نمودند و احترام مى كردند ، مجوس مرده هاشان را در سردابها مى گذاردند اما اعراب همان زمان دفن مى كردند ، مجوس اعتقادى به كتابهاى آسمانى و پيغمبران نداشتند و اعراب معتقد بودند » ۱ .
چون فضايل و فواضل و مكارم اخلاق و صفات خاصّه و حسن احوال كافه عرب كالشمس فى وسط النّهار بوده سيّما ساكنين حجاز و عراق لهذا در مقام كشف و شرح آن برنيامديم اما به مقتضاى مقام خوب است عرض نمايم :
اول كسى كه به لغت عرب تكلم كرد يعرب بن قحطان بود . مسعودى در كتاب « مروج الذهب » ذكر كرده است : بعد از اينكه باد تند وزيد بر صرح نمرود و قصر عالى آن مردود در زمين بابل كه از اراضى عراج است و آن را خراب نمود زبانهاى ايشان كه سريانى بود تغيير كرد ، پس لغات ايشان به تقدير الهى هفتاد و دو زبان شد پس از اين جهت آن محل را بابل ناميدند پس اولاد سام به نوزده زبان تكلّم كردند و اولاد حام به شانزده زبان و اولاد يافث به سى و هفت .
پس يعرب بن قحطان و جرهم و عاد و عبديل و جديس و ثمود و عملاق وطم ۲ و وبار و عبد ضحم ۳ جميعاً به لغت عربيه تكلم نمودند ، و يعرب بن قحطان پسر عابر ۴ پسر شامخ ۵ پسر ارفخشد پسر سام بن نوح است ۶ .

1.الاحتجاج ۲/۹۱ ـ ۹۲ ، وسائل الشيعة ۲/۱۷۷ ح ۱۸۶۵ ، بحار الانوار ۱۰/۱۷۹ ـ ۱۸۰ .

2.در معجم البلدان : طسم .

3.در معجم البلدان : عبد ضخم .

4.در بعضى از نقلها : عامر .

5.در بعضى از نقلها : شالخ .

6.معجم البلدان ۴/۹۷ ، دينورى در الاخبار الطوال : ۷ هنگام ذكر قحطان مى گويد : ولما انقرضت عاد من أرض اليمن و بادوا ، وذلك فى عصر نمروذ بن كنعان ، أقطعها نمروذ ابن عمه قحطان بن عابر ، فسار إليها فى ولده حتى نزلها ، وبها بقايا قليلة ممن آمن بهود عليه السلام من عاد ، فجاورهم قحطان بها ، فلم يكن إلاّ قليل حتى انقرضوا وبادوا ، وصفت الارض لقحطان . ويقال : إن السائر إليها يعرب بن قحطان بعد وفاة أبيه ، فسار إليها فى إخوته واولادهم ، فقطنها فكانت أم يعرب دون إخوته من عاد ، فتكلّم بلسان أمه . وذكر عن ابن الكيس النمرى أنه قال : إن قحطان تزوج امرأة من العماليق ، فولدت يعرب ، وجرهم ، والمعتمر ، والمتلمس ، وعاصماً ، ومنيعاً ، والقطامى ، وعاصياً ، وحمير ، فتكلموا جميعاً بلسان أمهم بالعربية ، وكان قحطان فى عصر نمروذ .


روح و ريحان ج3
346

قحطان بود به وى منسوب بودند ، اسلام وى را نقل به عدنان كرد و عدنان قبيله اى از اولاد اسماعيل بن ابراهيم عليهماالسلاماند ، و بنو عدنان معروفند و نسبت نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله وسلم به عدنان منتهى است و از او تا آدم عليه السلام مى رسد ، و اين فقره اتفاقى است بين نسّابين از انتساب آن جناب تا عدنان ، اما از عدنان تا حضرت آدم اختلافى است براى روايت معروفه كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : « لا تجاوزوا معد۱بن عدنان »۲ .
اما قحطان پسر هميسع پسر سلامان پسر نبت از فرزندان اسماعيل عليه السلام است ، و قحطانيّه كه اعراب يمن اند منسوب به وى مى باشند . پس عدنانيّه و قحطانيّه كه دو اصل از عربند به حضرت اسماعيل عليه السلام منتسبند و حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم نسب را به عدنان مى رساند .
و اهل نسب لغت عرب را به شش طبقه قسمت كرده اند و نام نهاده اند :
اوّل : شعب به فتح شين است .
دوّم : قبيله است .
سوّم : عِماره به كسر عين است .
چهارم : بطن .
پنجم : فخذ .
ششم : فصيله .
و هر يك از طبقات شش گانه به جهتى تسميه شده است ، و ترتيب آن از سر است تا قدم به نحوى كه اعضاء فوقانى برترى بر اعضاء تحتانى انسانى دارند ، و قرب و بعد هر يك ملحوظ است ، همين طور در اين شش قسم ملاحظه مى شود .
و حسن احوال اعراب را از حديث مشهور بدان كه امام عليه السلام فرمودند : «در زمان

1.در چاپ سنگى : معدن .

2.ابن شهر آشوب در مناقب ۱/۱۳۴ و اربلى در كشف الغمة ۱/۱۵ نقل كرده اند كه حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله فرمود : « إذا بلغ نسبى إلى عدنان فامسكوا » .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 189396
صفحه از 427
پرینت  ارسال به