349
روح و ريحان ج3

بين العرب ؟ ! يعنى كيست اين عجمى كه بر همه مُصدّر نشسته است .
پس حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله وسلم بر منبر برآمد و فرمود : « اى مردمان ! از عهد آدم الى زماننا احدى بر ديگرى تفضيل و تقديم ندارد ، نه عجم و نه عرب و نه احمر و نه اسود مگر به تقوا ، ألا إن سلمان ۱ بحر لا ينزف وكنز لا ينفد ، سلمان ۲ منّا اهل البيت وهو سلسل يمنح الحكمة ويؤيّد البرهان فى تسهيل الغوامض » ۳ اين قاعده از بدو ايجاد كليّت دارد تا ختم آن .
و حديثى اكنون در مدح عجم از كتاب « كافى » منظور است و همانا متعلق به همين زمان ، اين صحيح حديث است : على بن اسباط از حضرت رضا عليه السلام سؤال نمود : مردم مى گويند : پدر شما موسى بن جعفر عليه السلام وفات نكرد ؟
فرمود : « سبحان اللّه ! رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم از دنيا مى رود و پدر من موسى بن جعفر عليه السلام مى ماند، و اللّه ! قد مضى موسى كما مضى رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم هلمّ جرّاً ، اين كشيده مى شود تا آنكه به دست اولاد عجم بيفتد كه روز به روز ترويج دين در تزايد و ترقى باشد تا آنكه متّصل به ظهور قائم آل محمد صلى الله عليه و آله وسلم شود » ۴ .
و اميد است اين دولت حقّه مستدام بماند و بعد از وى دولت موعوده الهيّه ظاهر گردد .
و مسعودى در « اثبات الوصيّة » نوشته است : خداوند دين خودش را از اوّل دهر الى آخره به هزار تن نصرت فرمود ، سيصد و سيزده نفر اصحاب لوت بودند ، و سيصد و سيزده نفر اصحاب بدر ، و سيصد و سيزده نفر اصحاب قائم عليه السلام ، و شصت و يك نفر از اصحاب سيّد الشهداء ، و اصحاب قائم عليه السلام تمام از عجمند كه بر ابرها سوار مى شوند و آن جناب را نصرت مى نمايند .
و مرويست ايضاً : ثلث از انصار قائم عجمند و ثلثى عرب .

1.در چاپ سنگى : السلمان .

2.نيز بنگريد به : الايضاح ، فضل بن شاذان : ۲۸۲ ، بحار الانوار ۲۲/۳۸۴ ح ۶۴ .

3.كافى ۱/۳۸۱ ح ۲ ، بحار الانوار ۴۸/۳۰۴ و۴۹/۲۳۲ ح ۱۸ .


روح و ريحان ج3
348

پس مى گوئيم در حق اعراب : « هُم اقوى الناس همماً واشدّهم احلاماً واصحّهم اجساماً واعزّهم جاراً واحماهم ذماراً وافضلهم جوداً واجودهم فطناً .
وكفاهم الفخر بانّ محمّداً من قريش والقريش من العرب ولهم ارقى الرتب »
.
پس لازم بود قدرى از احوال عجم و اخبارى كه در مدح ايشان رسيده است بيان نمائيم ؛ از آنكه اين فرقه اگر چه عجمند امّا منسوب به سيّد عربند كما قال البردة :

محمّد سيّد الكونين والثقلينوالفريقين من عُرب ومن عجم۱
پس عجم در نسب با عرب مساوى است ، انّما الكلام در نسبت و ربط و اتصال واقعى است ، مقصود از تشريح حال ايشان اين است كه بدانى اكنون عجم را نسبت معنويه از جهت اطاعت و امتثال اوامر نبويّه صلى الله عليه و آله وسلم هست يا نه ؟ يا همان نسبت ظاهريّه كافى است ؟ آنچه سابقاً در نسبت سادات به سيّد كائنات صلى الله عليه و آله وسلمذكر كرديم در همين مورد هم مى گوئيم ، يعنى : رشته اطاعت احكام اللّه و احكام الرّسول را اگر فرقه حقّه عجم بر گردن گذارده اند نسبت عبوديّتشان به خدا و رسول صلى الله عليه و آله وسلم محقّق و ثابت است ، والاّ فلا ؛ چنان كه در كتاب « اختصاص » ۲ مرحوم شيخ مفيد عليه الرّحمه فرموده است كه : سلمان فارسى در مسجد نبوى صلى الله عليه و آله وسلموارد شد . اصحاب از مهاجر و انصار برخاستند و وى را بر همه كس مقدّم داشتند .
پس عمر بن الخطاب وارد شد و سلمان را محترم يافت ، گفت : من هذا العجمى المتصّدر

1.شعر را مرحوم مجلسى در بحار الانوار ۱۰۵/۱۲۵ نقل كرده است .

2.الاختصاص : ۳۴۱ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 189393
صفحه از 427
پرینت  ارسال به