باشد ، تاكنون به قدر وسع جد و جهد كرده خبرى نيافتم كه صريحاً دلالت بر شهادت آن بزرگوار نمايد و الاّ در اين اوراق مى نوشتم ، بلكه مى توان گفت : عبارت صحيح كه فرمودند : « مَرض ومات » معارض است با قول قيل ، چون آن قول معلوم است و راوى هم موثق و ضابط و عادل تعارض مى كند با اين قول مجهول .
بلى ، اگر مرحوم شيخ اين قول را مجهولاً نسبت نمى داد و خبرى محذوف الاسناد ذكر مى فرمود مى توان گفت : در اين گونه موارد تسامح جايز است اگر چه قول مجهول هم چنين است فرقى چندان نمى كند ، پس اعتناء مرحوم شيخ دلالت بر جواز ذكر اين گونه اخبار مى كند .
على اىّ حال ، بنا بر اين قول مى توان گفت : يك جهت در علوّ رتبت عبدالعظيم شهادت اوست و بر حسب اخبار و آثار و حكومت عقل و نقل هر يك از اخيار كه به درجه شهادت فايز گرديدند و درك ثواب شهادت نمودند مقام و مرتبه ايشان اعلى و اوفى شد .
و به اين بيان توان ثابت كرد علوّ مقامات و درجات ائمّه دين عليهم السلامرا كه به روايت صحيحه مقتول يا مسموم شدند ۱ چنانكه شيخ طريح در اول كتاب مذكور بيانى ذكر فرموده است ، خوب است بعينها بنويسد :
عن الصدوق عليه الرّحمة انّ جميع الائمّه خرجوا من الدنيا على الشهادة ، قتل علىّ فتكاً ، وسمّ الحسن سرّاً ، وقتل الحسين جهراً ، وسمّ الوليد عبدالملك زين العابدين ، وسمّ ابراهيم بن الوليد الباقر ، وسمّ ابو جعفر الدوانيقى الصّادق عليه السلام ، وسمّ الرشيد الكاظم ، وسمّ المأمون الرضا ، وسمّ المعتصم محمداً الجواد ، وسمّ المعتز على بن محمد الهادى ، وسمّ المعتمد الحسن بن على العسكرى و هرب المتوكّل خوفاً من المتوكّل.. الى آخره .