81
روح و ريحان ج3

ومنثورات حكميه تذكّر به موت است كه بالقطع و اليقين او را فوتى نيست و آن براى مخلصين نجات و از براى مجرمين هلاك است .
هرآن كس در دنيا خود را خالص ننمايد او را سوء عاقبت و عقوبت آخرتست و چنين كس طول حسرت و كثرت عبرت و دوام فكرت و توقف در قيامتش بسيار است .
و حضرت امير عليه السلام فرمود :

تزوَّدْ من الدنيا فانّك راحلوبادِرْ فاِنَّ الموت لا شك نازلُ
وان امرء قد عاش ستين حجةولم يتزوّد للمعاد فجاهلُ۱
و علامت تذكر موت و تهيّت زاد توصيه به اخوان و تجديد عهد و ايمان است و كريمه « وَالْعَصْرِ* إِنَّ الاْءِنسَانَ لَفِى خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ »۲ اقوى شاهد و برهان .
پس وصيت كردن را در جميع حالات سيّما عند الوفاة بر هر ذى نفسى لازم و متحتّم مى دانم خصوص آنچه بنده را به حضرت احديت و ساحت وحدانيت از عقايد حقّه و آداب مرضيه و اخلاق زكيّه نزديك مى نمايد .
و مرحوم سيد اجل رضى الدين ابن طاوس در رساله « كشف المحجّة » كه مشتمل بر وصاياى نافعه است به پسرش خطاب فرمود تا غافلين بشنوند و متذكر شوند : اى فرزند من ! در تواريخ از احوال انبياء و اوصياء خوانده ام و از ايشان وصاياى مفيده ديده ام كه به عزيزان از بستگان خودشان نموده اند ، چنانكه سيد معظم و رسول اكرم جناب ختمى مآب صلى الله عليه و آله به پدر بزرگوار ما حضرت شاه اولياء عليه السلام وصيّتهاى سودمند فرمود و هر يك از اوصياء و ائمه هدى نيز به اعزّ خويشانشان كراراً تجديد و تأكيد كردند .
و جماعتى از علماء آن وصايا را در رسائل عديده مدون نمودند و بر آنچه تدوين

1.محاسبة النفس ، كفعمى : ۱۵۲ .

2.عصر : ۱ ـ ۳ ( تمام سوره ) .


روح و ريحان ج3
80

« وانه لابدّ لك [ ـ يا قيس ـ ]من قرين معك وهو حى وتدفن معه وأنت ميّت فان كنت كريماً أكرمك وإن كنت لئيماً اساءك ثم لا تحشر الاّ معه ولا تسئل الا عنه ، فلا تجعله الاّ صالحاً فانه ان صَلُحَ آنَسْتَ به وإن فَسَدَ فلا تُوحِشُ الاّ منه ، وهو فِعْلُكَ » ۱ .
وقال فى تلو الحديث [ . . . ] ۲ قيس بن عاصم ابياتاً منها :

تميّز خليطا من فعالك انّماقرين الفتى فى القبر ما كان يفعل۳
و مولوى آن [را] بدين گونه [گفته :]

در زمانه مر تو را سه همرهندآن يكى وافى و آن دو غدرمند
آن يكى ياران و ديگر رخت و مالوآن سيم وافى است آن حسن الفعال
مال نايد با تو بيرون از قصوريار آيد ليك آيد تا به گور
چون تو را روز اجل آيد به پيشيار گويد از زبان حال خويش
تا بدينجا بيش همره نيستمبر سر گورت زمانى بايستم
فعل تو وافى است زو كى ملتحدكه در آيد با تو در قعر لحد
پس پيمبر گفت بهر اين طريقبا وفاتر از عمل نبود رفيق
پس سعى در تحسين عمل از براى هر انسانى غاية الأمل است .

تا كى زجهانِ پرگزند انديشىتا چند زجانِ مستمند انديشى
آنچ از تو توان ستد همين كالبد استيك مزبله گو مباش چند انديشى
خلاصه غرض از اين كلمات ، آيات كريمه و احاديث نبويه صلى الله عليه و آله ومنظومات شعريه

1.الخصال : ۱۱۴ ح ۹۳ ، امالى شيخ صدوق : ۵۱ ح ۴ .

2.كلمه اى در متن ناخواناست .

3.الخصال : ۱۱۴ ، الامالى : ۵۱ ، اشعار را در اصابه ۲/۱۹۳ شماره ۴۰۹۸ از صلصال دانسته است . نيز بنگريد به : بحار الانوار ۷/۲۲۸ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 189164
صفحه از 427
پرینت  ارسال به