ومنثورات حكميه تذكّر به موت است كه بالقطع و اليقين او را فوتى نيست و آن براى مخلصين نجات و از براى مجرمين هلاك است .
هرآن كس در دنيا خود را خالص ننمايد او را سوء عاقبت و عقوبت آخرتست و چنين كس طول حسرت و كثرت عبرت و دوام فكرت و توقف در قيامتش بسيار است .
و حضرت امير عليه السلام فرمود :
تزوَّدْ من الدنيا فانّك راحلوبادِرْ فاِنَّ الموت لا شك نازلُ
وان امرء قد عاش ستين حجةولم يتزوّد للمعاد فجاهلُ۱
و علامت تذكر موت و تهيّت زاد توصيه به اخوان و تجديد عهد و ايمان است و كريمه « وَالْعَصْرِ* إِنَّ الاْءِنسَانَ لَفِى خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ »۲ اقوى شاهد و برهان .
پس وصيت كردن را در جميع حالات سيّما عند الوفاة بر هر ذى نفسى لازم و متحتّم مى دانم خصوص آنچه بنده را به حضرت احديت و ساحت وحدانيت از عقايد حقّه و آداب مرضيه و اخلاق زكيّه نزديك مى نمايد .
و مرحوم سيد اجل رضى الدين ابن طاوس در رساله « كشف المحجّة » كه مشتمل بر وصاياى نافعه است به پسرش خطاب فرمود تا غافلين بشنوند و متذكر شوند : اى فرزند من ! در تواريخ از احوال انبياء و اوصياء خوانده ام و از ايشان وصاياى مفيده ديده ام كه به عزيزان از بستگان خودشان نموده اند ، چنانكه سيد معظم و رسول اكرم جناب ختمى مآب صلى الله عليه و آله به پدر بزرگوار ما حضرت شاه اولياء عليه السلام وصيّتهاى سودمند فرمود و هر يك از اوصياء و ائمه هدى نيز به اعزّ خويشانشان كراراً تجديد و تأكيد كردند .
و جماعتى از علماء آن وصايا را در رسائل عديده مدون نمودند و بر آنچه تدوين