نقد «نهج الحياة يا فرهنگ سخنان فاطمه (س)» - صفحه 223

نقد«نهج الحياة، يا فرهنگ سخنان فاطمه(س)»

محمد روحانى على آبادى

كتاب«نهج الحياة، يا فرهنگ سخنان فاطمه(س)» در سال 1372 توسط جناب حجةالاسلام محمّد دشتى و جمعى از پژوهشگران مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين(ع) و با حمايت اقتصادى بنياد فرهنگى امام رضا(ع)، پس از شش سال تلاش به چاپ رسيد و در زمان كوتاهى، چند نوبت تجديد چاپ شد. اين جانب در سال 1373 نقدى بر اين كتاب نگاشتم و نام آن را«صدها غلط در يك كتاب» نهادم؛ ولى چون در همان ايّام جناب دشتى را در تهران ملاقات كردم و برخى ضعفها را يادآور شدم، از نشر آن نوشته خوددارى نمودم. امروز با گذشت چهار سال، چون مشاهده مى كنم كه در چاپهاى بعدى كتاب هيچ اصلاحى صورت نگرفته، و از سويى اين كتاب با اقبال عمومى مواجه شده و منشأ برداشتهاى غلط بسيارى شده است، لذا بخشى از آن نقد دراز دامن را بازنويسى كرده ام و به اين اميد كه براى جناب دشتى و همكاران ايشان و همچنين پژوهشيان جوان مفيد واقع شود، آن را تقديم مى كنم.
نكته اول. گفته اند: در«نهج الحياة» تلاش كرديم تا روات و محدّثان يك روايت را ثبت كنيم كه براى اهل تحقيق، امرى ضرورى است و براى تشخيص صحّت احاديث، سرنوشت ساز مى باشد(ص10). در جاى ديگر از مقدمه گفته اند: براى گزينش و انتخاب روايات، از روش«جرح و تعديل» حوزه هاى علميّه استفاده گرديد(ص11).
اينكه بررسى سند روايات، ضرورى و سرنوشت ساز است، سخنى صواب است؛ امّا در«نهج الحياة، به هيچ رو، به اين ضرورى پايبند نبوده اند. در يك نمونه گيرى از پنجاه حديث اول و پنجاه حديث آخر كتاب، معلوم شد كه حدود 45درصد روايات«نهج الحياة»، فاقد سند است و يا نويسنده از ذكر اسناد آنها خوددارى كرده است.
در پنجاه روايت اول كتاب، روايات 4، 5، 6، 7، 8، 9، 12، 15، 18، 19، 20، 22، 23، 25، 27، 30، 31، 36، 40، 41، 42، 43، 44، 45 و 46 فاقد سند هستند؛ يعنى چهل و نه درصد روايات.
در پنجاه روايت آخر كتاب نيز روايات 163، 164، 166، 168، 172، 173، 174، 178، 183، 188، 196، 199، 200، 201، 205، 209، 210، 212 و 213 فاقد سند هستند؛ يعنى چهل درصد روايات.
در دورانى كه اغلب علماى ما آموخته و عادت كرده اند كه ـ گرچه اخبارى نيستند، ولى ـ در احاديث مربوط به ائمه(ع) به شيوه اخباريان عمل مى كنند و از سند و احوال رجال كلا غفلت مى كنند، جاى بسى خوشوقتى است كه بخواهيم به اين واجب دينى كه برخاسته از آيه شريف«نبأ» است عمل كنيم و در اين باره از«روش جرح و تعديل حوزه هاى علميّه» سود ببريم؛ اما با مطالعه احاديث سنددار«نهج الحياة» معلوم مى شود كه در آنها هيچ اثرى از كار رجالى و تحقيق سندى نيست.
سندى را كه در صفحه21 و در ذيل حديث2 آورده اند با هم مرور مى كنيم. در اين سند، هفت راوى وجود دارند كه پنج تن از آنها(يعنى عمربن سهل بن اسماعيل دينورى، زيدبن اسماعيل صائغ، معاوية بن هشام، عبدالملك بن عمير و خالد بن ربعى)، ضعيف و مجهول و ناشناخته هستند. توجه شما را به جدول زير كه درباره پنجاه حديث اول كتاب ـ آن هم با تسامح و تساهل ـ تهيه كرده ام، جلب مى كنم:

صفحه از 231