بنابراين, همان گونه كه مشاهده مى شود, روايات در شناخت معارف دينى مى توانند مكمّل هم باشند و معناى دقيق ترى را ارائه دهند.
فصل سوم. ملاصدرا و روايات
در بحثهاى قبل روشن شد كه از نظر ملاصدرا, تنها راه رسيدن به علوم حقيقى و حقايق ايمانى, قرآن و روايات است. در مرحله عمل نيز استناد فراوان او به كلام معصومان(ع) روشن شد. حال با نگاهى دوباره به تفسير او, مى كوشيم تا نكاتى درباره نظر صدرالمتألهين نسبت به روايات و چگونگى برخورد او با آنها به دست دهيم:
الف) تعبّد به ظاهر روايت و تأمّل در كشف حقايق آن: از ويژگى هاى ملاصدرا در برخورد با آيات و روايات, اين است كه اعتقاد دارد مقتضاى دين و ديانت است كه مسلمان, آيات و روايات را فقط به همان صورت و هيئتى كه آمده است, معنا كند و بايد به همان ظاهرى كه از طرف پيامبر(ص) و ائمه(ع) و ديگر بزرگان دينى رسيده, اكتفا كرد. ۱
با همين ويژگى و اعتقاد, در ذيل آيه «سبّح للّه ما فى السماوات والأرض» ۲ آيات هم سياق را مى آورد و سپس مى گويد:
داستان تسبيح گفتن سنگريزه در دست پيامبر(ص) و شنيدن و شنواندن آن, امر مشهورى است و راويان, آن را ذكر كرده اند و در نزد اكثر مردم, مورد تصديق است. همچنين اين مسئله با روايت ابن مسعود تأييد مى شود كه گفت: «با رسول خدا به اطراف مكّه رفتيم. هيچ سنگ و درختى با پيامبر خدا رو به رو نمى شد, مگر اينكه مى گفت: السلام عليك يا رسول اللّه!) و امثال اين ماجرا در روايات, زياد است… بنابراين, براى عدول از ظاهر اين روايتى كه در نزد صاحبان كشف و شهود و صاحبان ايمان و تسليمْ مقبول است, وجهى وجود ندارد. ۳
1.همان, ج۶, ص۱۶۶.
2.سوره حديد(۵۷), آيه۱: آنچه در آسمانها و زمين است, براى خدا, سجده مى روند.
3.تفسير القرآن الكريم, ج۶, ص۱۴۷[; الخرائج والجرائح, ج۱, ص۴۶ (ح۵۹)].