جلوه های حديث در تفسير صدرالمتألهين - صفحه 65

است; ولى به جهت غلبه شهوات, گزندگى اش را حس نمى كرده و بعد از مرگ, با كنار رفتن پرده, آن گزندگى را حس مى كند و ريشه اين مار, همان حبّ دنياست و تعداد سرهايش ملكاتى همچون حسد, كينه, دشمنى, بغض, تكبّر, ريا, حبّ به مقام, مال, زن, ثروت و… كه از حبّ دنيا سرچشمه مى گيرند و حقيقت اين مار و تعداد سرهايش براى صاحبان بصيرت, روشن است. ۱
در اينجا ملاصدرا بدون لطمه زدن به ظاهر حديث, پرده از حقيقت آن برداشته, همان گونه كه در مسئله تجسّم اعمال (كه مورد اخير هم نمونه اى از آن بود) نيز با همين روش, آيات و روايات را تفسير مى كند و معتقد است كه با آيات و روايات زيادى مى توان ثابت كرد كه انسانها به همان صورتهاى حقيقى كه مقتضاى مَلَكات و اخلاقشان است, در مى آيند; ۲ مثل رواياتى كه دلالت دارند بر اينكه بعضى به صورت حيوان محشور مى شوند و يا عمل صالح انسان به صورت بوى خوشى در وى ظاهر مى شود و يا بعد از خروج از قبر, صورت زيبايى با او مى آيد و از سختى ها نجاتش مى دهد و مى گويد: من خُلق نيكوى تو هستم. ۳
با چنين تفسيرى, هم ظاهر روايت حفظ شده و هم از حقايقى درباره قيامت پرده بردارى مى شود و در اين صورت, مى توان گفت: حقيقت عذاب الهى, انتقام براى تشفّى دل نيست; بلكه از لوازم طبيعى گناه است. ۴
ب) ملاك پذيرش روايت:از بعضى نوشته هاى ملاصدرا دو مورد از ملاكهاى پذيرش روايت به دست مى آيد.

1.همان, ص۱۷۱ـ۱۷۲.

2.همان, ج۶, ص۱۲۸.

3.همان, ج۵, ص۲۸۷[; الكافى, ج۲, ص۱۹۰ و ج۴, ص۲۸۵].

4.همان, ج۶, ص۹۶.

صفحه از 70