سير تدوين «غريب الحديث» - صفحه 101

بوته فراموشى و گمنامى باقى گذارد و از اين رو, تلاشهاى پس از او چيزى جز تلخيص و تذييل «النهاية» او نيست. مى توان گفت كه در زمينه احاديث نبوى, كتاب «النهاية» براى آنان كه قصد اجتهاد و تتبّع و تحقيق در لغت را ندارند و تنها به معنايى مناسبِ عبارت و تفسيرى هماهنگ با مقصود گوينده نياز دارند, كار آمدترين است; امّا اين تلاشها, خلأ بزرگ مربوط به روايات منقول از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) را پر نمى ساخت; چه روايتهايى كه مستقيماً از خود امامان(ع) صادر گشته بود و چه آنها كه تنها از طريق امامان(ع) به ما رسيده بود و آنها از پيامبر اكرم نقل كرده بودند.
امامان(ع), سلسله طلايى حديث پيامبر(ص) بودند و از ديگران به آنچه جدّشان داشته, اَدرى و اعلم بودند. نقل آنان به گواهى حديثهاى رسيده به ما, صحيح تر و موجزتر بود و اعتبارى افزون تر وغير قابل مقايسه با احاديثِ گذر كرده از حلقه منفصلِ نقل شفاهى (در دهه هاى نخستينِ تاريخ حديث) داشت. از اين رو, استخراج واژه هاى غريب در گفته هاى آن بزرگواران در همه زمينه هايى كه سخن رانده بودند (و بويژه در نيايشها و مناجاتها كه لحنى وارهيده از سخنان معمول دارد) نيازى ضرورى بود; ولى با كمال اندوه, مهجوريت كلّى و علمى اهل بيت(ع) و كمبود امكانات جوامع شيعى (به سبب سلطه حكومتهاى جور), اين كار را از بسيارى پوشيده مى داشت و بر برخى ديگر, گران و ناممكن مى نمود. شايد بتوان پيدايش كتابهاى بزرگ لغت و تدوين الفبايى جوامع لغت (همچون «الصحاح» جوهرى و «تاج العروس») و احتواى برخى از آنها ۱ بر واژ ه هاى غريب حديث و كتابهاى آن را عاملى ديگر در اقدام نكردن به رفع اين نياز دانست; نيازى كه رفع آن, ده قرن به طول انجاميد و انديشه اسلامى را از بار معنايى گرانسنگ و نهفته در تعابيراهل بيت(ع), محروم گذارده بود.
در قرن يازدهم, فخرالدين بن محمد عليّ خفاجى, مشهور به طُريحى (م1087ق) كه از شيعيانِ ادبْ آموخته و سيراب شده از علم صحيح اهل بيت(ع) بود, كوششى بزرگ را آغاز كرد. او به تحقيق در واژه هاى ناآشناى قرآن و حديث پرداخت و در پى دهها سال تلاش

1.همچون «لسان العرب» كه «النهاية» ابن اثير را در برگرفته است.

صفحه از 110