معرّفي و نقد «عُيونُ الحِكم و المواعظ» - صفحه 176

تغيير و كم و زيادى ايجاد كرده كه انسانْ گمان مى كند اين, كتابى است مستقل و برگرفته از منابع گوناگون! ۱
بدين ترتيب, واسطى, گاه دو حكمت را به صورت يك حكمت (و يا به عكس) آورده است و چون نمى خواسته رونويسى او از «غررالحكم» آشكار شود, روايات آغاز بابها و فصلهاى كتاب خود را از اواسط يا اواخر ابواب و فصول «غرر» برگزيده است.
بسا كه مجموعه اى از حكمتهاى كتاب او از حيث عبارت و ترتيب, نسخه بردارى از كتاب آمِدى است. هرچند كه گاه نيز با برهم زدن ترتيب مورد نظر آمِدى, دو يا چند حكمت مسجّع پياپى را از هم جدا ساخته و هماهنگى آنها را بر هم زده است. در نهايت, سعى او اين بوده كه هر روايت آمِدى (اگرچه به صورت تقطيع شده) به تمامى در آن فصل بيايد.
گويا واسطى, با اين بازيها درصدد آن است كه بر اقتباس و بهره گيرى گسترده و همه جانبه خود از كتاب «غررالحكم», پرده اى بيفكند. به علاوه, اين كار او زيانهاى ديگرى را هم در پى داشته است:
نخست. اينكه باعث تكرار برخى روايات شده است;
دوم. اينكه هماهنگى و همانندى (سَجع و مُشاكله) مورد نظر آمِدى كه ملاك تدوين «غرر» بوده, به هم ريخته است;
سوم. در موارد زيادى, ميراث روايى به بازى گرفته شده و در بسيارى جاها عبارت معصوم, تغيير يافته است.
بلى; گاهى روايتى را از «خصال» شيخ صدوق نقل مى كند كه نخستين شرط مورد اشاره خود او (در مقدّمه) را ندارد. چه, رواياتى را از ساير پيشوايان معصوم (همچون امام

1.پيشتر گفتيم كه عمل واسطى در الفبايى كردن يا تقطيع نمودن احاديث, در راستاى هدف او بوده است. به علاوه او چيزى از خود بر تصنيف حديثى خويش نيفزوده و شيوه او شبيه ديگر مصنّفان است. شايد نويسنده محترم مقاله دلايل جا به جايى ها را درك نكرده است. به هر حال, خوب بود شواهدى براى ادّعاى خويش ذكر مى كردند تا پاسخ گفته شود.(ناشر)

صفحه از 183