حديث در اندلس - صفحه 143

خودشان را, به مصر و حجازْ محدود كرده بودند. دليل اين كار را مى بايد در دشمنى روابط امارت اُمَوى [اندلس] و خلافت عباسى جستجو كرد; ۱ وضعى كه در ايّام عبدالرحمان دوم, زمانى كه محدّثان اندلسى تحت سيطره آموزش هاى عراقى قرار گرفتند, تغيير كرد. ۲ به واقع, در زمان عبدالرحمان دوم بود كه بقيّ بن مَخلَد و ابن وضّاح (معاصران مؤلفان صحاح ستّه) سفرشان را به شرق آغاز كردند و با محدّثان عراقى ديدار كردند.
2ـ1. بَقيّ بن مَخلَد (م276ق/889م) ۳
بقى بن مخلد (از مواليان قُرطبه), دوبار به شرق سفر كرد و 25 سال, دور از اندلس اقامت نمود (از 218ـ253ق/833 ـ867م). در اين دوره, او نزد 284 استادْ تلمّذ كرد كه نيمى از آنها عراقى اند ۴ و در ميان آنها, نام هاى افراد شاخص علم الحديث, همچون: احمد بن حنبل, يحيى بن معين و ابوبكر بن ابى شيبه به چشم مى خورد. در ايّام حكومت امير محمد (238ـ273ق/853 ـ886م) وى به اندلس بازگشت و با خود, چند اثر شرقى

1.من در اهمّيت داشتن تعاليم اسد بن موسى در اين دوره در اندلس, به خاطر نسب اموى داشتن وى, مردّدم. او از نوادگان خليفه وليد بن عبدالملك بود. رواياتش اساساً مرتبط با زهد و مسائل اخروى بود. كمى بعد, تعدادى از احاديث راجع به سقوط امويان و برآمدن دوباره آنها در آينده, [به احاديث قيام و آخر الزمانْ] ارتباط داده شد. احاديث در اين معنا به نظر مى رسد كه توسط عبدالرحمان سوم, به منظور تأييد عنوان خليفه استفاده شده باشد, كه متأسفانه حفظ نشده اند. ر.ك: ”Fierro, “sobre La adapcion ded titulo califal por Abd al-Rahman III در مجلّد چهارمِ شرق الأندلس.

2.ر.ك : Levi prouencal, I, ۲۵۴-۲۷۸ and Makki, Ensayo..., pp۱۷۲ and ۱۷۸-۲۰۸.

3.شرح حال و كتاب هايش را اخيراً Marin, العمرى و Avila مورد مطالعه قرار داده اند.

4.فهرست اين اساتيد را در نوشته Avila ببينيد: Nuevos datos..., pp۳۳۹-۳۶۷ تاريخ بر اساس نسخه خطّى اخبار, نوشته ابن حارث خُشَنى ذكر شده است. ابن حبيب ياد نشده است.

صفحه از 159