حديث در اندلس - صفحه 146

[/ترويج] كرده است, نكات مشترك چندى با بقى دارد و همانند وى, مَوالى نسب بود (پدر بزرگش مردى مُعتق, از آزاد شدگان نخستينْ امير اُموى بود) و دوبار به شرق سفر كرد. هدف نخستين سفرش جمع آورى اطّلاعاتى راجع به زهّاد بود و بدين گونه, او علاقه مند به جمع آورى حديث گرديد. دومين مسافرتش تنها براى فراگيرى حديث بود و او به شكل جدّى اين كار را انجام داد, آن گونه كه مى توانيم بگوييم او نزد 265 استاد, تلمّذ كرد كه بسيارى از آنها اساتيد بقى نيز بودند. تنها, برخلاف بقى, او از بصره ديدار نكرد. بعد از بازگشت به اندلس (بعد از سال 245ق/859م) ابن وضّاح, همانند بقى, بسيارى از آثار شرقى را روايت كرد كه مهم ترين آنها عبارت اند از: مصنَّف وَكيع بن الجرّاح (م197ق/812م), الجامع الكبير سفيان ثورى (م161ق/778م), مسند ابن ابى شيبه (م235ق/849م), ۱ السِّيَر فزاري ۲ و فضل الجهاد, نوشته ابن المبارك (م181ق/797م).
گرچه اهمّيت ابن وضّاح به عنوان يك راوى معتبر (و در اين جايگاه, همانند منزلت بقى) در روايت كتب مالكى, خصوصاً موطأ مالك (به روايت يحيى بن يحيى) و مدونة سحنون است, روايتش از سحنون, به نحو جدّى, باعث رواج آثار سحنون در اندلس گرديد. ۳ برخلاف بقى, ابن وضّاح, جايگاه برجسته اى در طبقات مالكى دارد و تبحّرش به عنوان يك محدّث, او را قادر به تصحيح خطاهايى كه در اسناد روايت يحيى بن يحيى از موطّأ يافت مى شد, كرده بود. ۴ به واقع, به نظر مى رسد ابن وضّاح, در علم رجال, تبحّر فراوانى داشته و ابن حجر عسقلانى به مهارت او اشاره نموده است. برخلاف بقى,

1.اين مسند, در كتاب خانه توپقاپى, نسخه خطّى شماره ۲۹۰, موجود است. در سلسله روايت, ابن وضّاح ذكر نشده است.

2.ر.ك: M.Muranyi, Das Kitab al-siyar von Abu Ishaq al-Fazari , JSAI, VI(۱۹۸۵), pp۶۳-۹۷. نسخه خطّى بررسى شده, روايت ابن وضّاح را دارد:

3.ر.ك: مقاله Forneas

4.اين تصحيحات در نسخه خطّى اخبار, نوشته ابن حارث خُشَنى موجود است. ر.ك: معمّر, محمد بن وضّاح, ص۳۴۷ـ۳۴۸.

صفحه از 159