حديث در اندلس - صفحه 151

كه براساس نقل هاى مشهور,بسيارى از صحابيان, در نماز چنان مى كرده اند, طبق حديث ابن عمر, قبول داشته اند; امّا حديث را با حديثى (با اسناد كوفى) كه مى گويد پيامبر(ص), دستان خود را جز يك بار (الا مرّة) در آغاز نمازْ بالا نمى برد, منسوخ تلقّى مى نمودند.
مجادله بين اهل حديث و مالكيان به نظر مى رسد بسيار حاد بوده است. اصبغ بن خليل, يكى از مالكيان متأخّر كه در قبل ذكر شد, تا آن جا پيش رفت كه حديثى جعل كرد دالّ بر بالا نبردن دستان (جز در تكبيرة الاحرام) كه در آن, ادّعا نمود كه نه تنها پيامبر(ص) كه چهار خليفه اوّل نيز چنين مى كرده اند. متن و سلسله سند اين حديث جعلى, بسيار ناقص بود و اصبغ, بى هيچ گذشتى [به واسطه ايرادات اين حديث,] مورد تمسخر قرار گرفته بود.
مدرك با ارزشى هست كه موضع هر دو طرف اهل رأى و اهل حديث, مى توانسته با حديث, مورد تأييد قرار گيرد. بنابراين, قابل توجّه است كه اصبغ, به جعل حديث به منظور تقويت بيشتر نظر ابن القاسم ـ كه خود, پيرو او بوده ـ احساس نياز كرده بود.
اين حقيقت, به نظر مى رسد اشاره دارد كه اصبغ, دانسته بود كه اين عقيده, تنها رأى مالكيان مصرى بود و از احاديث جمع آورى شده در مدوّنه بى اطّلاع بود و در حقيقت, آن روايت را قبول نداشت. با صرف نظر كردن از اين كه چه مشكلاتى در مخالفت با حجّيت احاديث نبوى به روايت فقيه مالكى بوده, او سعى كرد عقيده اش را با جعل حديث, به پيامبر(ص) نسبت بدهد. چون اصبغْ هيچ چيز از ضوابط علم الحديث نمى دانست, حديث جعلى اش نمى توانست از نقد افراد متبحّر, در امان بماند. على رغم اين شكست, نظر ابن القاسم رها نشد و مقبوليتش تا زمان ناصريان, به طول انجاميد و گاه گاهى به عنوان امرى جدلى نمود مى يافت; ولى به عنوان اعتقاد اساسى مالكيان اندلسى دوام نيافت. ۱

1.ر.ك ”Fierro, “ La polemique a propos de raf al-yadayn fi-lsalat... .

صفحه از 159