حديث در اندلس - صفحه 157

شناخته شد, مسند ابن ابى شيبه(كه ذكرش رفت) و مسند اسد بن موسى بود. ۱ مسند ابن حنبل تا پايان قرن چهارم شناخته نشده بود. ۲ در ميان مسانيدى كه به جمع آورى جداگانه روايات از هر محدّث پرداخته اند, مورد راوى ديرينه سال: ابن ابى الدنيا على بن عثمان خطّاب, قابل توجّه است ۳ كه در سال 311ق/923م, به فردى اندلسى [به نام] تميم بن محمد بن احمد (م369ق/979م) حديثْ تعليم مى داد. ابن ابى الدنيا ادّعا مى كرد كه 365 سال سن دارد و به همين دليل, به راحتى به روايت مستقيم از ابوبكر, عمر, عثمان وعلى مى پرداخت. تميم در پذيرش ادّعاى ابن ابى الدنيا مشكلى نمى ديد و بعد از بازگشتش به اندلس, بدون هيچ ترديدى به روايت كردن احاديث سماع نموده نزد وى و ديگر اساتيد ديرينه سال (معمّر )خويش پرداخت. ۴ كتاب هاى غريب الحديث ابن قتيبه (م276ق/889م) و ابو عبيده, توسط دو تن از شاگردان ابن وضّاح, در اندلس شناسانده شدند. ۵ از ميان اندلسيانى كه كتابى در مورد غريب الحديث نگاشته اند, مى توانيم محمد بن عبدالسلام خُشَنى را بر شماريم. ۶ همچنين قاسم بن ثابت و پدرش ثابت بن حزم(م313ق/925م) از منطقه سَرقُسطه است كه كتاب تمجيد شده اى به نام الدلائل نگاشت. ۷ در همين نيمه نخست قرن چهارم هجرى, طبقات ابن سعد, ۸ كتاب ضعيف الرجال, نوشته الفلاّس ۹ و تاريخ هاى

1.به وسيله سعيد بن عثمان اعناقى (م۳۰۵ق/۹۱۷م) شناسانده شده بود. ر.ك: فَهرسة, ج۱, ص۱۴۱ـ۱۴۲. و مطالعه R.G.Khoury در تصحيح كتاب الزهد اسد بن موسى (ويسبادن, ۹۷۶۱م).

2.ر.ك: فهرسة, ج۱, ص۱۳۹ـ۱۴۰. مدركى بر شناسانده قديم تر وجود ندارد.

3.در مورد او, ر.ك: Muslim studies, ۲,۱۶۷.

4.ر.ك: فهرسة, ج۱, ص۱۶۹ـ۱۷۲.

5.اوّلى توسط قاسم بن اصبغ و دومى توسط احمد بن خالد, شناسانده شده بودند. ر.ك: فهرسة, ج۱, ص۱۸۷ـ ۱۸۸و ۱۸۶.

6.ر.ك: فهرسة, ج۱, ص۱۹۵.

7.ر.ك: مدارك, ج۵, ص۲۴۸; فهرسة, ج۱, ص۱۹۱ـ۱۹۴. اين كتاب, هنوز چاپ نشده است.

8.اين كتاب را احمد بن خالد معرّفى كرده بود. ر.ك: فهرسة, ج۱, ص۲۲۴ـ۲۲۵.

9.به وسيله محمد بن قاسم بن محمد بن سَيّار (م۳۲۸ق/۹۳۹م) معرّفى شده بود. ر.ك: فهرسة, ج۱, ص۲۱۲.

صفحه از 159