حديث در اندلس - صفحه 158

ابن ابى خيثمه ۱ و يحيى بن معين ۲ شناخته شده بودند. يكى از فقهايى كه تاريخ يحيى بن معين را معرّفى كرده بود, احمد بن سعيد بن حزم (م350/961م) بود و او خود, يكى از نخستين معجم هاى شرح حال نگارى را درباره محدّثان اندلسى نگاشت. ۳ قبل از او ابو عبدالملك بن عبدالبَر, اين موضوع را در تاريخ مفقود شده اش مورد توجّه قرار داده بود. ما پيش تر با نام او به عنوان راويت كننده از (اوائل), در ورود حديث به اندلس, برخورد نموديم. ابوعبدالملك بن عبدالبر, به دليل توجّهش به حديث, متّهم بود كه شافعى است. او دوست نزديك عبداللّه, يكى از پسران خليفه عبدالرحمان سوم بود. همچنين عبداللّه را نيز شافعى خوانده اند. عبداللّه, متّهم شده بود كه بر ضد پدرش خليفه و جانشين او (الحَكَم دوم), قصد توطئه دارد. بعد از آن, زندانى و در سال (338ق/950م) اعدام شد. در همان سال, ابو عبدالملك بن عبدالبر كه به اتهام مشابهى زندانى شده بود, در زندان درگذشت. ۴ در مورد اين ماجرا, داده تاريخى قابل اعتمادى وجود ندارد و دشوار بتوان نقش ايفا شده توسط شافعيان را در اين رويداد, اثبات كرد. شايد يكى از اهداف اين توطئه, تغيير دادن مذهب اندلس بوده است. در اين صورت, شكستشان با شكست شافعيان در اندلس همراه بود و پيروان شافعى در اقلّيت ماندند. چند سال بعد از مرگ عبداللّه, عبدالرحمان سوم, به صراحتْ مذهب مالكى را به عنوان عقيده رسمى شبه جزيره [ايبرى] اعلام نمود. بعد از آن, خليفه الحَكم دوم, آن را عمل ارزشمندى مى دانست كه شايسته است بار ديگر انجام شود. ۵
عبداللّه, مؤلف اثرى با عنوان المسكتة فى فضائل بقيّ بن مَخلَد و الردّ على محمد بن

1.به وسيله قاسم بن اصبغ و محمد بن عبدالملك بن ايمن, معرّفى شده بود. فهرسة, ج۱, ص۲۰۶.

2.به وسيله محمد بن عبداللّه بن عيشون و احمد بن سعيد بن حزم, معرّفى شده بود. ر.ك: مدارك, ج۶, ص۱۷۲ـ۱۷۴; فهرسة, ج۱, ص۲۲۸ـ۲۲۹.

3.ر.ك: Pons, Ensayo, pp۶۷-۶۸. و رساله [ابن حزم] در: نفح, ج۳, ص۱۷۰; ترجمه رساله در: ترجمه نفح, ص۷۹.

4.در مورد اين رويداد, بنگريد به: روايت مفصّل آن در رساله Viguera

5.ر.ك: Fierro, La heterodoxia…, ۸.۴ and ۹.۱.

صفحه از 159