الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 123

نامش (م, ح, م, محمد الحر) مشخّص شده, آن دو حديث را بيابيم. ۱ دو حديث از احاديث اصول كه به نظر, مشكل دار مى رسند, شماره هاى 15 و 30 از اصل زيد نرسى هستند. در حديث شماره 15 برخلاف عقيده رسمى اماميه ذكر شده است كه دوره اى خواهد آمد كه بر زمين, حجّت نخواهد بود. عاملى, در توضيح آن, حديث را بر تقيّه حمل كرده, يا آن را اشاره به دوران غيبت دانسته است. حديث شماره 30 شرح مى دهد كه چگونه خدا بر شترى سوار مى شود و بر زمين در روز عَرفه فرود مى آيد! عاملى مى گويد
كه اين حديث را مى بايد تأويل كرد. عاملى, تنها كسى نيست كه به اين دو حديث اشاره كرده است. از ميان چند فقيه بعد از او به محمد تقى شوشترى اشاره شد.
من همچنين از پرفسور مادلونگ, به خاطر در اختيار قرار دادن نسخه اى از كتاب دراسة [حول الأصول الأربعمئة] نوشته محمدحسين جلالى حسينى (ر.ك: پى نوشت2) تشكّر كنم. اين اثر, اطّلاعات جالب و قابل دسترسى در مورد اصول داشت. ۲

1.در رياض العلماء, به حديثى از كتاب عبدالملك بن حكيم اشاره شده است. در اين حديث, بيان شده است كه داود, شبى به شب زنده دارى و تلاوت زبور مشغول بود و از عبادت خودش احساس غرور نمود. قورباغه اى به داود گفت: «اى داود! از يك شب عبادت, گرفتار عُجب شده اى؟! من چهل سال است در زير اين صخره, دهان جز به حمد خدا نگشوده ام». صاحب رياض اشاره مى كند كه شأن نبوّت, از عجب, به دور است (رياض العلماء, ج۲, ص۴۰۴. در مورد متن حديث, ر.ك: الاُصول الستة عشر, ص۱۰۱).م.

2.مؤلف در اثر ديگر خود به نام كتاب خانه ابن طاووس, نام برخى ديگر از اصول را آورده است كه برخى از آنها در اين مقاله مورد اشاره قرار نگرفته اند. به عنوان مثال, ر.ك: كتاب خانه ابن طاووس, ش۵۲, ۵۴, ۵۵, ۶۳, ۶۸ـ۷۰. در مورد اصل معاويه بن حكيم بايد اشاره كرد كه وى از ائمه(ع) روايت نكرده و طوسى او را جزو كسانى ياد نموده كه از ائمه(ع) روايت نكرده اند (رجال الطوسى, ص۵۵۱), گرچه مطلب طوسى به نظر, نادرست مى رسد. به مقاله آقاى سيد محمد رضا حسينى در مجله تراثنا (سال دوم, شماره ۲ و ۳, ۱۴۰۷ق, ص۱۳۵) با عنوان: «من لم يرو عن الأئمة ـ عليهم السلام ـ فى رجال الطوسى» مراجعه كنيد.م.

صفحه از 121