الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 111

كه در آن دوره و نيز از سوى بسيارى از فقهاى اماميه بعدى از جمله: مجلسى, ۱ علامه بحرالعلوم طباطبايى (م1212ق), ۲ صدرالدين محمد بن صالح عاملى (م1264ق), ۳ نورى طبرسى(م1320ق) ۴ و محسن امين ۵ مورد تأييد قرار گرفته است. طباطبايى, خصوصاً از قمى ها براى شتاب در نقدِ بدون هيچ دليل واضح, انتقاد مى كند. ۶ البته نظرهاى ديگرى نيز ابراز شده است; امّا همان گونه كه انتظار مى رفت, آنها فقهاى اصولى بودند (مثل بهبهانى) و برايشان وجود «اصل» موضوع و جعلى, سلاح سودمندى در نبرد با اخباريان بوده است. ۷ شايد با معتدل ترين نظر, نظرى باشد كه فقيه امامى معاصر, محمد تقى شوشترى (م1374ش/1415ق/1995م) بيان كرده است. او هر دو اصل را خوانده است و در اصل زيد نرسى, روايات مختلفى يافته كه از ديد اماميه سختگير, قبيح هستند. بيشتر اين احاديث, موضع تشبيهى دارند. بقيه احاديث هم ديدگاهى فقهى را بيان مى كنند كه در ديگر متون امامى يافت نمى شود. شوشترى بيان مى دارد كه ابن وليد,

1.بنگريد به قبل.

2.بحارالأنوار, ج۱, ص۱۷.

3.در رجال خويش, منقول در: مستدرك الوسائل, ج۳, ص۳۰۰; تنقيح المقال, ج۱, ص۴۶۴, أعيان الشيعة, دمشق, ۱۳۶۷ق, ج۳۲, ص۴۰۴ـ ۴۰۸.

4.در شرحش (تعليق, حواشى) بر منتهى المقال ابوعلى محمد بن اسماعيل حائرى (م ربيع الاول, ۱۲۱۵ يا ۱۲۱۶ق) منقول در: تنقيح المقال,ج۱, ص۴۶۵; أعيان الشيعة, ج۳۲, ص۴۰۳.

5.مستدرك الوسائل, ج۳, ص۲۹۷ـ۲۹۹ و ۳۰۰ـ۳۰۳.

6.أعيان الشيعة, ج۳۲, ص۴۰۱ـ۴۰۸.

7.مستدرك الوسائل, ج۳, ص۳۰۱; تنقيح المقال, ج۱, ص۴۶۴, أعيان الشيعة, ج۳۲, ص۴۰۵.

صفحه از 121