الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 70

منسوب به على بن الحسين زين العابدين(ع) و نوشته هاى متعدد منسوب به جعفر الصادق و على الرضا(ع). ۱ مسئله اعتبار و وثاقت اين آثار, موضوعى است كه هنوز هم مورد بررسى است. دومين دسته آثار, مجموعه هايى از احاديث امامى را شامل مى شوند كه به عنوان مناسب «اصول» (مفرد: آن «اصل», به معناى منبع), شناخته مى شوند. ويژگى هاى آنها و اهمّيتى كه دارند, موضوعى است كه بررسى خواهيم كرد. ۲

بخش اول

اصل, مجموعه اى به شكل خاص است برعكسِ ديگر مجامع حديثى, و تنها اقوالى از امام را در بردارد كه براى نخستين بار به نوشتن آنها اقدام شده است. در برخى موارد, نويسنده «اصل», احاديثى را بيان مى كند كه خود او مستقيماً از امام شنيده است. ۳ در برخى موارد ديگر, او به فقيه راوى حديث و آنچه كه وى از امام شنيده, متّكى است. ۴

1.GAS,I,۷۰۵; GAS,I,۵۲۶-۲۳۱, ۵۳۵ همچنين ر.ك: الرواشح السماوية, ميرداماد, تهران, ۱۳۱۱ق, ص۹۹.

2.براى بحثى از اصول, ر.ك: الذريعة, ج۲, ص۱۲۵ـ۱۶۷ و ج۲۴, ص۱۴۷ و ۳۱۵ـ۳۱۸. A. Falaturi, Die Zwolfer-Schia aus der sicht eines Schiiten; Probleme iher Untersuchung, Festschrift Werner Caskel, ed; E. Graf, Leiden ۱۹۶۸, PP; ۶۲-۹۵, at pp;۶۴ و منابع ذكر شده در آن جا; دراسة حول الأصول الأربعمئة, حسين الجلالى, تهران, ۱۳۹۴ق, ذكر شده در الذريعة, ج۲۴, ص۱۴۸ [اين كتاب, تماماً در دائرة المعارف الشيعية الكبرى درج شده است. و.]. بنگريد به تكمله: B. Scarcia Amoretti, Lintroduzione al-Qamusar-rigal di Tustari, per unaguida alla lettura dei testiprosografici imamiti, Cahier donomastique arabe, Paris, ۱۹۶۹, pp; ۳۷-۴۹, at p;۴۰

3.شبيه به كتب «امالى» است. براى تحليلى از ربط بين اين دو دسته اثر, ر.ك: الأمالى, ابن بابويه, تحقيق: محمد مهدى الخرسان, نجف, ۱۳۸۹, ص۱۳, ۱۸, ۲۸ (مقدّمه محقّق).

4.برعكس براى استفاده برخى نويسندگان سنّى از اصطلاح «اصل» در مفهوم نسخه اصلى (از يك اثر خاص), ر. ك: M.M.Azami, Studies in Early Hadith Literature, ۲nd, ed, Indianapoliss, ۱۹۷۹, p,۲۹ جايى كه مجلسى به مصيبت مملو از كذب بودن اصول سنّيان كه از طريق گروهى از منافقان روايت شده, اشاره دارد (بحارالأنوار, ج۸, ص۲۵۲), او يك مفهوم كاملاً امامى را در مورد عالم تسنّن, به كار برده است. اصطلاح (نسخه) در ادبيات اماميه (خصوصاً توسط نجاشى) استعمال شده است كه اغلب تصوّر گرديده كه به همان معناى «اصل» باشد (الذريعة, ج۲۴, ص۱۴۷) و اين گمان, مى تواند صحيح باشد. گرچه اين را مى توان مطرح كرد كه نُسخ, متفاوت از اصول اند; يعنى نسخه, توسط يكى از اصحاب (شاگردان), از متن اصلى كه توسط خود امام نوشته شده, رونويسى شده است. اين نظريّه, مى تواند بيان كند كه چرا كتاب ها به عنوان «نسخ» توسط نجاشى مورد اشاره قرار گرفته اند, نه «اصل» كه ديگر نويسندگان استفاده كرده اند. براى كاربردهاى غير شيعى اصطلاح نُسخ, به ارجاع نخست همين پاورقى نگاه كنيد. (در منابع اماميه نيز مواردى وجود دارد كه اصطلاح اصل, در معناى نسخه اصلى : original به كار رفته است. ر.ك: أمالى الطوسى, ص۸۹, ۶۱۵, ۷۲۳; كنزالفوائد, ج۱, ص۸۹; أمالى المفيد, ص۳۱۷).م.

صفحه از 121