بايد توجه داشت كه امام على(ع)پس از يك انقلاب, روى كار آمد ونه در شرايطى عادى. معناى اين سخنْ آن است كه باقى مانده عاطفه و احساسات دينى جامعه جمع شد و به غليان آمد و در يك لحظه منفجر شد و پيشواى متعهّد, جز چنين لحظه اى را آرزو نمى كند: لحظه انفجار در زندگى امّت, تا از آن بهره بَرَد و امّت را به سير طبيعى بازگرداند. امام, ناگزير بود از چنين وقتى بهره بَرَد; چرا كه آمادگى روحى و روانى مردمان دنياى اسلام, آمادگى شرايط سكون و عادى و براساس يك برنامه تدريجى نيست.
اگر امام, باطل را به صورت موقّتْ باقى مى گذارد و دخل و تصرّف حاكمان پيشين را امضا مى كرد و در برابر معاويه و ساير حزب ها سكوت مى كرد, توفان برخاسته, فروكش مى كرد و آن آمادگى عاطفى و روحى از ميان رخت برمى بست.
سه. همبستگى و وحدت جامعه اسلامى
امام على(ع) چه در دوران سكوت و چه در دوران خلافت, همبستگى جامعه اسلامى و جلوگيرى از فروپاشى آن را يكى از اهداف اساسى خود بر مى شمارد و بارها بر آن, تأكيد مى كند. درباره دوران سكوت, سخنان بسيار از وى نقل شده است, مانند: