سيری در سيره حكومتی امام علي (ع) - صفحه 35

۰.آن حضرت, در سخنى ديگر, حقوق متقابل مردم و رهبرى را چنين بيان مى كند:حقُّ على الإمام أن يحكم بما أنزل اللّه و أن يؤدّى الأمانة; فإذا فعل فحقٌّ على الناس أن يسمعوا له و أن يطيعوا, و أن يجيبوا اذا دُعوا. ۱

۰.بر امامْ لازم است كه طبق آنچه خداوند مقرّر كرده است, حكومت كند و امانتى را كه خداوند به او سپرده است, ادا نمايد. هرگاه چنين كرد, بر مردمْ واجب است كه سخنش را بپذيرند و فرمانش را اطاعت كنند و هنگامى كه فراخوانده مى شوند, اجابت نمايند.

در سيره حكومتى علوى, نه تنها حقوق مردم در برابر حقوق خدا نيست و نه تنها حقوق رهبر در گرو حقوق مردم است; بلكه حقوق مردم, مقدّم بر حقوق خداوند متعال است. على(ع) در اين باره مى فرمايد:

۰.جعل اللّه حقوق عباده مقدمةً لحقوقه; فمن قام بحقوق عباد اللّه, كان ذلك مؤدّياً إلى القيام بحقوق اللّه. ۲

۰.خداوند, حقوق بندگان خود را بر حقوق خود, مقدّم داشت. پس كسى كه براى اداى حقوق بندگان خدا قيام كند, اين اقدام, به قيام براى اداى حقوق الهى مى انجامد.

3. حقّ انتقاد در حكومت علوى

حقّ انتقاد, حقّى است براى برپاداشتن ساير حقوق. احياى اين حق, مى تواند از استبداد ـ كه خطرناك ترين آفت حكومت ها است ـ, پيشگيرى كند. در جامعه اى كه انتقادْ آزاد است, مردم مى توانند ضعف ها و كاستى هاى مديران حاكم را بازگو كنند, دولت مردان بهتر مى توانند نقاط ضعف كارهاى خود را مشاهده كنند و با فساد و بى عدالتى به مبارزه برخيزند و خدمات ارزنده ترى ارائه نمايند. عكس آن نيز صادق است; زيرا نبودن حقّ انتقاد, زمينه را براى رشد چاپلوسان و تملّق گويانْ باز مى كند, نقاط ضعف حكومتْ پنهان مى مانَد, فساد و تباهى در دستگاه هاى دولتى رشد مى كند و ارزش ها و در رأس آنها

1.كنزالعمّال, ح۱۴۳۱۳; جامع البيان, الطبرى, ج۵, ص۲۰۰ .

2.موسوعه الامام على(ع), ج۴, ص۲۳۱.

صفحه از 42