طرفه هاي پور طاووس - صفحه 178

جهانى خويش, راه و نشان هدايت را به مردمانْ نشان داده و در تعيين و معرّفى نشان هدايت, بارها كوشيده است; و اين كه آن حضرت از «صراط مستقيم» و «نَبَأ عظيم», پرده برگرفته است.
درخورِ توجّه است كه بر بنياد برخى گزارش ها و روايت ها, وجود مقدّس اميرمؤمنان, هم صراط مستقيم و هم نَبَأ عظيم است و اين معنا, چندان اشتهار داشته كه در شعر سرايندگان تازيگوى نيز راه يافته است. ۱
بر اين بنياد, مراد ابن طاووس از «أبانَ عن الصّراط المستقيم و النّبأِ العظيم», بايد اعلام وصايت و خلافت مولى الموحدين على(ع) و اعلان پايگاه او در دين و دنيا از زبان حضرت خاتم باشد.
سيّد بن طاووس, پس از اين خطبه بيدارگر, از گروهى سخن مى گويد كه در مورد كمال صفات و ذات الهى, جاهل يا متجاهل اند; بدين نحو كه هدايت بندگان را به مُراد و اقامه نائب را در عباد ـ كه مقتضاى مكرمت و مرحمت الهى است ـ, منكرند و جايز مى دارند كه پيامبران و فرستادگان و ويژگان حضرت بارى, مردم را بدون دلالت واضح به طاعت خداوند, رها كنند. اينان, افضل بودن حضرت محمّد مصطفى(ص) را بر همه آفريدگان در همه زمان ها, به زبان مى گويند; ولى باز معتقدند كه آن حضرت, امّت خويش را در سرگردانى و غفلت, رها ساخته و به انتخاب و اختيار خودشان ـ كه ناهمساز و ناهمگون است ـ وا نهاده! در حالى كه اعتقاد به ترك وصيّت از جانب انبيا, مذمّت ايشان و نسبت دادن نقص بديشان است و خردمندان نمى پذيرند كه پيامبر اكرم(ص), امّت را به هدايتگران پس از خود, آشنا نكرده باشد و ايشان را به حالِ خود,وا نهاده باشد (ص110ـ111); خصوصاً كه بنا بر قولِ خود ايشان, پيامبر(ص), از تفرقه امّتْ باخبر بوده و از ظهور هفتاد و چند فرقه پس از خود, خبر داده است.
بدين ترتيب, او منكران خليفه تعيينى

1.براى مثال, ر.ك: مناقب آل أبى طالب(ع), تحقيق: بقاعى, ص۸۸ ـ ۹۸. در زيارت اميرالمؤمنين(ع) مى گوييم: «السلام عليك يا عمود الدين و وارث علوم الأوّلين و الآخرين و صاحب الميسم والصراط المستقيم» و نيز مى گوييم: «السلام عليك أيّها النبأ العظيم» (فرحة الغريّ,افست از روى چاپ نجف, ص۸۱ ۸۲).

صفحه از 187