طرفه هاي پور طاووس - صفحه 180

مسلّماً از آن گمراهى كه در اصل شبهه مطرح است, بزرگ تر است. اين حديث, عُذر على(ع) و عترت طاهر او را نيز در صبر و خوددارى از ستيز, نشان مى دهد; زيرا كه يك فرقه, با هفتاد و دو فرقه برنمى آيد و نمى تواند با ايشان منازعه كند.
بدين ترتيب, ابن طاووس, با پاسخگويى به شبهات و با حمدِ حضرت بارى به خاطر «توفيق امتثال اوامر معقول و منقول» و «پاسداشتِ سفارش هاى خدا و رسول(ص)», خاتمه را به فرجام بُرده است.(ص211ـ214)
موضوع مشترك طُرفه هاى هفتم تا نُهم, آن است كه وارث و خليفه پيامبر اكرم(ص), اميرالمؤمنين على(ع) است, نه عمويش عبّاس بن عبدالمطلب. در طرفه هفتم, گفتگوى پيامبر(ص) با عبّاس و على(ع) آمده و اين كه على(ع) برخلاف عمويش عبّاس, وارث پيامبر شدن را پذيرا شد.
در طرفه هفتم, مردى از اميرمؤمنان مى پرسد كه: چگونه تو وارث پسر عمويت شدى و عمويت نشد؟ امام در پاسخ, رخداد مهمانى «عشيره اقربين» را يادآورى مى فرمايد.
در طرفه نهم, پيامبر(ص), نزديك به زمان وفات خويش, عبّاس را فرامى خواند و با او سخن مى گويد و عبّاس, در مورد ولايت على(ع) با ايشان تجديد ميثاق مى نمايد.
اين طُرفه ها, خصوصاً در زمان ابن طاووس, اهمّيتِ سياسى و عقيدتى فوق العاده اى داشته اند; زيرا به صراحتْ دروغين بودن مشروعيّت خلافت عبّاسى را برملا مى كرده اند; چرا كه بنى عبّاس, مشروعيّت حكومت خويش را بيش از هر چيز, از رهگذر خويشى نياكانشان با پيامبر(ص) مى جُستند و بناى كارشان, بر باورهاى افراطيِ برخى دوستداران خاندان عبّاس در اين باب بود. ۱
دو طُرفه سپسين, يعنى طرفه دهم و يازدهم, نيز اهمّيت سياسى فراوان و البتّه فراگيرترى دارند. در طُرفه دهم, پيامبر خدا در زمانى كه وفاتش فرارسيده, انصار را مى خوانَد و در حضور خُرد وكلان ايشان, خلافت على(ع) و پاسداشت كتاب و عترت را گوشزد مى كند.

1.مروج الذهب, المسعودى, ترجمه: ابوالقاسم پاينده, ص۲۴۱.

صفحه از 187