پرسشهايي درباره چند حديث - صفحه 135

۰.در روايت ديگرى به نقل از ابوهريره آمده است:بلغنى أنه كان بين الحسنين(ع) تهاجر, فأتيت الحسين, فقلت له إنّ أخاك أكبر سنّاً فاقعده و زره. فقال: «انّى سمعت جدّى(ص) يقول: لا يحلّ لمسلم أن يهجر أخاه فوق ثلاث ليال, والسابق الى المصالحة سابق الى دخول الجنة». قال: فذهبت الى الحسن واخبرته كلام أخيه الحسين, فقال: «صدق أخى» و آخاه و كلّمه و اعتذر و اصطلحا. ۱

به نظر ما اين گزارش ها محلّ ترديدند; زيرا آيا مى توان تصوّر كرد كه امام حسن و امام حسين(ع) , اسباب رنجش يكديگر فراهم آورده باشند و شخص يا عدّه اى از اين كدورت اطّلاع پيدا كرده باشند و با پند و اندرز, آنان را به آشتى وادار سازند؟
به عبارت ديگر, تصويرى كه روايت هاى مزبور از آن دو امام در ذهن خواننده ايجاد مى كنند, اين است كه ديگران, حتى ابو هريره معلوم الحال, در تميز و تشخيص مصلحت فردى امام, از او داناتر هستند.
شايد كسانى براى اين كه شأن و عظمت والاى ائمه(ع) را تنزّل دهند و آنان را در حدّ يك بشر عادى جلوه دهند, به ساخت چنين اخبارى دست زده باشند.

1.ينابيع المودة, ص ۲۶۵.

صفحه از 135